بازتاب باورهای دوره ساسانی در نثر و نظم سعدی از گذر متون پهلوی زردشتی
محل انتشار: همایش بین المللی شرق شناسی، تاریخ و ادبیات پارسی
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 521
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
OSPL01_039
تاریخ نمایه سازی: 21 اردیبهشت 1397
چکیده مقاله:
از آنجا که میراث کتبی برجای مانده در هر سرزمینی حاوی بخش بزرگی از باورها و آداب و رسوم آن مرز و بوم می باشد؛ به همین تناسب، با بررسی آنچه از فرهنگ نوشتاری ایران باستان و میانه، اعم از دینی و داستانی در قالب نظم و نثر، برجای مانده نیز می-توان به اطلاعات گسترده ای در مورد اندیشه و رفتار مردمان در طی قرون و مراحل انتقال آن از نسلی به نسل دیگر، پی برد. در آن میان از بنیادی ترین باورهایی که از روزگاران کهن به عنوان خط مشیی برای ایرانیان به شمار می آمده؛ باور به قضا و قدر، حقارت زن و نفی تعلقات دنیوی است که بخش اعظم آن ریشه در اسطوره شناسی زردشتی و منفی گرایی باور زروانی دارد. مفاهیم مشابهی را می توان به وضوح از خلال کتب دینی و داستانهای اخلاقی پهلوی و حتی در دوره اسلامی در کتب مسلمانان نیز مشاهده کرد. این مفاهیم در اندیشه و قلم شاعران پارسی تا قرنها جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص دادند. از میان آنها می توان به سعدی اشاره کرد که در قرن هفتم هجری در شیراز می زیست، با درآمیختن مفاهیم ایرانی با عقاید اسلامی، دو کتاب بوستان و گلستان را به همراه غزلیات، قصاید و رباعیاتی به عنوان سرلوحه اخلاق، سرمایه آیندگان ساخت و هر جا مجال یافت خوانندگان را به سازش با سرنوشت محتوم و در مواردی کناره گیری از دنیا و تعلقات آن، از جمله زنان، خواند. بدینسان در این پژوهش به مقایسه ای تطبیقی میان متون پهلوی و بازتاب آن در آثار سعدی پرداخته شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان