رویکردی انتقادی به الزامات سیاسی و اقتصادی حاکم بر رسانه های جمعی و تاثیر آن بر هویت های فروملی

مفهوم هویت نیز همچون سایر مفاهیم علوم انسانی و اجتماعی باتوجه به ماهیت این حوزه،مفهومی مبهم و پیچیده است و تعریف یگانه ای از آن وجود ندارد. بلکه هرگونه تعریفی از آننسبی و تغییرپذیر است. به عبارت دیگر، هویت امری سیال است که افراد با گذر زمان و باتوجه به مولفه زمان و مکان و در تعامل با آنها به طور مکرر و مداوم به بازتعریف دوباره و یا بهبازاندیشی در آن اقدام می کنند. نقشی که فرهنگ و ابزارها و مقولات موجود در آن و درتعریف هویت انسان ها بازی می کند، بسیار حیاتی است و به نوعی می توان گفت پایه اساسیتعریف انسان ها از کیستی خود را فراهم میآورد، براین اساس فرهنگ سنتی و ابزارهایآن زاینده هویت سنتی و فرهنگ مدرن و ابزارهای آن زاینده هویت مدرن می شود. امااین هویتها را باید دارای درهم تنیدگی و تداوم دید؛ نه در گسست و انقطاع از هم. بر ایناساس کسانیکه بخواهند بدون تعامل با جهان بیرونی خود و گذر زمان و دگرگونی در مناسباتاجتماعی، بلکه با تکیه بر همان مولفه های فرهنگ سنتی خود به تعریف از هویت خویش دردوران مدرن نیز بپردازند، در عمل می توان گفت دست به ناسازهای زدهاند که تنها تزلزلجایگاه آنها در مناسبات جدید اجتماعی را در پی خواهد داشت. در واقع به قول برگر و لوکمان انسانیت برحسب جامعه وفرهنگ تغییر می پذیرد. به عبارت دیگر، هیچگونه ذات یا سرشتانسانی به مفهوم بنیاد جوهری از لحاظ زیستی که تغییرپذیری شکل بندیهای اجتماعی –فرهنگی را تعیین کند وجود ندارد. (برگر و لوکمان، 75:1375) بنابراین رابطه میان انسان و دنیای اجتماعی رابطه ای دیالکتیکی است که هر دو در جریان تحول تاریخی بر یکدیگر تاثیر می گذارند. بنابراین، چنان که اشاره شد، تبیین هویت و مولفه های تبیین کننده آن در هر دوره و در هر جامعه ای، بدون توجه به ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی و اندیشه گی موجود در آن دوران و در آن جامعه امکان پذیر نیست و تبیینی ناقص را پیش روی ما می گذارد.