وضعیت دولت کشور های ناتوان در حقوق بین الملل معاصر

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 634

فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_PLR-15-39_002

تاریخ نمایه سازی: 21 فروردین 1397

چکیده مقاله:

طبق کنوانسیون مونته ویدیو، دولت به عنوان شخص حقوق بین الملل دارای جمعیت دایمی، سرزمین معین، حکومت و توانایی برقراری روابط با سایر دولت هاست. دولت خودمختار و مستقل، انحصار به کارگیری اجبار فیزیکی را به صورت قانونی در اختیار دارد. از طرف دیگر، دولت واقعیتی حقوقی است، این واقعیت حقوقی به منزله یکنظام هنجاری می تواند به صورت الزام آوری، بالاخص به صورت مستقل و مسلط، اعمال اقتدار کند. بر اساس برخی معیارهای عینی، اگر دولتی نتواند در چارچوب مرزهای خود بر سرزمین و مردم خویش اعمال اقتدار نماید و قادر به ارایه خدمات سیاسی به جمعیت خود نباشد و در آن سرزمین جنگ های داخلی و محسوب ناتوان ، نقض های گسترده حقوق بشر صورت گیرد اما قادر به حل وفصل این مسایل نباشد می شود. برجسته ترین نمود ناتوانی دولت ، فقدان حکومت مقتدر است. علاوه بر معضلات داخلی، این دولت به خاطر روانه کردن سیلی از آوارگان به دولت های همسایه و فراهم کردن زمینه های مداخلات بشردوستانه و امکان تبدیل شدن به مامنی برای تروریست ها تهدیداتی جدی را متوجه جامعه بین المللی میکنند. نامیدن یک دولت به عنوان ضعیف یا ناتوان بیشتر مسیله ارزیابی و بررسی بی کفایتی آن در اجرای کار ویژه هایش است. فروپاشی دولت دارای اوصاف داخلی و خارجی است که هم بر جامعه خود و هم بر جامعه بین المللی تاثیر می گذارد؛ با این حال، این دولت طبق حقوق بین الملل معاصر، دولت محسوب میشوند هرچند دچار سوء عملکرد است. دراین مقاله ضمن بررسی ماهیت دولت ناتوان در حقوق بین الملل معاصر به موراد عینی و عملی آن در رویه بین المللی خواهیم پرداخت و از خلال این قضیه می کوشیم تا برخی ابعاد مبهم قضیه را مورد شناسایی قرار دهیم.

نویسندگان

آرامش شهبازی

دکترای حقوق بین الملل و مدرس دانشگاه

خدیجه جوادی شریف

دانشجوی دکترای حقوق بین الملل دانشگاه پیام نور