بررسی تطبیقی پیر چنگی مولانا و رمان کنولپ هرمان هسه

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 477

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP02_018

تاریخ نمایه سازی: 22 دی 1396

چکیده مقاله:

این پژوهش در حوزه ی ادبیات تطبیقی دو اثر پیرجنگی از مولانا و رمان > داستان دوست من، کنولپ< از هسه را مورد بررسیقرار داده است.پیر جنگی مولانا پیرمرد چنگ نواز وآوازخوان است .قلندر دورهگرد که در پایان عمر دستش از هر بضاعتیخالی است. با خوابی که در گورستان میبیند، رها میشود، ناله و فغان به درگاه خدا میبرد، تا سرانجام روی در پرده می کشد.کنولپ نوشته ی هرمان هسه نیز نی نواز و آواز خوان است. قلندری صحرا گرد که در آخر زندگی موفقیتی نصیبش نمی شود.با پناه بردن به گورستان خوابی را که دیده، برای دوستش بازگو میکند تا سرانجام بی رمق وبی جان ناله وشکایت را به درگاهخدا می برد. اما به توصیه خداوند آنها را کنار می گذارد و هنگامی که چشم می گشاید خورشید میدرخشد، ولی میل به خوابدر او از هر میل دیگری نیرومندتر میشود.این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی با هدف بررسی شباهت هاوتفاوت های داستان کنولپ از هسه با پیر چنگی از مولانا است. شباهت ها وتفاوت ها در دو اثر مذبور مسیله مقاله است. مولانااثرش را به صورت شعر و هسه به صورت داستان نوشته اند اما شباهت ها از تفاوت ها پر رنگتر و بیشتر است. سوالی که در اینزمینه مطرح میشود این است که عرفان شرق تا چه حد در اثر هسه نمود پیدا کرده و تا چه حد از پیر چنگی تاثیر پذیرفتهاست. یافته های مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی بررسی شده وحاصل آن اثبات این فرضیه است که هرمان هسه با توجهبه این که به عرفان شرق گرایش دارد و عرفان هم یکی از ارکان تعالیم مولانا است. او با تاثیر پذیرفتن از عرفان مولانا خصوصاداستان پیر چنگی، اثر خود را خلق کرده است. خلق دوباره ی صحنه هایی در کنولپ از هسه که با داستان پیر چنگی یکی و دریک راستا قرار دارند، احتمال این نظریه که هسه ازمایه های این داستان استفاده کرده باشد پر رنگتر می کند.

نویسندگان

محمد طرغه

دانشجوی دورهی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد