بلاغت خاموشی مولوی
سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 737
فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MATNPAGOOHI03_080
تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396
چکیده مقاله:
خاموشی یکی از مفاهیم پربسامد غزل های مولوی است؛ این خاموشی در عین گفتار ازمصادیق پارادوکسی این غزل ها است. تاکید بر خاموشی در دیوان شمس فراتر از تخلصشمردن آن است؛ زیرا نه تنها در بیت های پایانی، بلکه گاهی در ابتدا و یا میانه ی غزل هانیز مفهوم خاموشی با الفاظ و تعبیرات مشابه آن آمده است. خاموشی از پایه های اصلیجهان بینی مولوی است، مولوی خود را در تصرف معشوق می داند، پس خاموشی نه ازمولوی بلکه از معشوق است؛ از سویی دیگر، از دید مولانا زبان نمی تواند مفاهیم موردنظر وی را به گفتار درآورد، زیرا تجربه ی عرفانی بیان ناپذیر است؛ مولوی زمانی که ازاین تجارب سخن می گوید، به ناتوانی زبان اقرار می کند و لفظ را نسبت به معنی نارسان می داند. در مقاله ی حاضر پس از تحلیل آراء پژوهشگران، زیبایی کلام مولوی در خاموشی بررسی شده است. مولوی برای بیان مفهوم خاموشی از تمام سطوح زبان بهره می گیرد؛ وی علاوه بر کلمات خاموش یا خمش گاهی از کلماتی مانند خاموشه ، خموشانه و یا از ترکیباتی مانند دام خامشان ، سغراق خاموشان ، باده ی خامشانه ، خاموش گویا و ناطق اخرس و گاهی از عبارات فعلی از منطق طهارت کردن ، به کعبه خامشان رفتن و سرحدیث نخاراندن استفاده کرده است.گاهی از کلماتی مانند
کلیدواژه ها:
نویسندگان
بدریه قوامی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج
لیدا آذرنوا
دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی