تاملی بر بنیان معرفت شناختی معماری معاصر

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 550

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCCEAUPEM02_089

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

یکی از مباحثی که هنر و معماری سالهای اخیر را به لحاظ مبانی نظری تحت الشعاع قرار داده، مباحث مرتبط با دانش معرفت شناسی و زیر شاخته های آن می باشد و نسبیت شناخت از مهمترین مباحث مطرح در قلمرو معرفت شناسی هنر معاصر می باشد که با مسایلی نظیر تعیین پدید اورنده اثر هنری، مخاطب اثر، چگونگی شکل گیری فرایند درک اثر و تعیین سهم هر یک در به وجود آمدن و این درک مرتبط می گردد. این مسایل ریشه در حوزه ای از معرفت شناسی تحت عنوان معرفت شناسی متن دارند که امروزه بیش از سایر زیرشاخه های معرفت شناسی، در زیر شاخه هرمنوتیک (hermeneutic= هنر و علم تفسیر متنون بویژه ادبی و مذهبی) و به طور خاص هرمنوتیک مدرن نمود یافته است. مطابق با آخرین نظریاتی که در حوزه معرفت شناسی متن ارایه گردیده، همه دانش ها متاثر از پیش داوریمفسرین است و پیش داوریها متاثر از سنت و تاریخند و سنت و تاریخ هم در فراشد سیال در حال تغییر دایم بوده، فاقدثبات و اس تحکام می باشند.طبق این نگاه، هر نوع ابژه ای از جمله ابژه های معماری بایستی متناسب با این فراشد سیالارایه گردیده، از هندسه هایی در طراحی آثاری معماری استفاده شود که متناظر با اصل نسبیت شناخت باشند. در این مقاله ضمن اتخاذ رویکردی تاریخی تفسیری با بهره گیری توامان از روش استدلالی- منطقی، پس از تعریف اجمالی دانش معرفت شناسی به تبیین اصل نسبیت شناخت به عنوان یکی از مهم ترین اصول معرفت شناسی معاصر پرداخته، سپس به بررسی تاثیرات این اصل بر تحولات معماری معاصر می پردازیم. در قسمت پایانی مقاله نیزبه نقد این نهضت فکری در بستری معرفتی- فلسفی می پردازیم و نشان خواهیم داد که نسبی گرایی محضی که بر پایه بنیان های فلسفی معرفت شناسی متن بیان می شود سبب می گردد تا نتوانا به هیچ معیار و ضابطه ای برای شناخت و ارزیابی روشمند آثار استناد نمود که این امر، ارزش درک و دانایی را دچار چالشی جدی می کند چرا که هر فهمی را موجه می نمایاند.

نویسندگان

سعید حق شناس

کارشناس ارشد معماری