انگیزش های نویافته و تحولات هویتی زنان در آموزش عالی (مورد مطالعه: زنانی که همزمان نقش همسر، مادر، شاغل و دانشجو را ایفا می کنند)

همزمان با تحولات مدرن و تجربه تجدد، شاهد دگرگونی های متعددی در اشکال زندگی روزمره هستیم. تحولاتی که زنان نیز به عنوان عاملانی با نقش های جنسیتی متفاوتی در جامعه تجربه خواهند کرد و منجر به دگرگونی معناهای ذهنی و به تبع آن دگرگونی در نقش های اجتماعی آنها می گردد. تغییراتی در انگیزه و تمایلات زنان که در جهت تحقق خود و انتخاب مسیرهای جدید در جهت آرمانهای هویتی، آنها را به سمت بازاندیشی در هویت و تغییرات فردی و اجتماعی هدایت خواهد کرد. این مقاله با روش نظریه زمینه ای به بررسی عملکرد و تجربه انگیزشی زنان از منظر خودشان و با منطق ذهنیت کنشگر فردی پرداخته و از طریق مصاحبه با زنانی که بطور همزمان دارای نقش همسر، مادر، شاغل و دانشجو هستند، به ارایه یک تیپولوژی هویتی از زنان مورد مطالعه با تاکید بر فرایند انگیزشی آنها برای ورود به آموزش عالی به عنوان بعد چهارم هویتیشان پرداخته است. یافته های پژوهش نشان میدهد شرایطی همچون تجربه تجدد و تغییرات نظام ارزشی حول محور زنان، ورود زنان به بازار کار، گسترش فضاهای آموزشی و سرمایه های اجتماعی نمادین در ملازمت با انگیزه های فردی و اجتماعی در زندگی روزمره زنان منجر به ظهور انگیزشی نو در آنان شده و زنان در طی این فرایند جهت کاهش تنش های ناشی از عدم تحقق انگیزه ها و نیازهایشان، استراتژی تحصیل و اشتغال را به عنوان راهبردهای تحقق اهداف خود انتخاب نموده اند که در این مقاله بر راهبرد تحصیل تاکید شده است. در پایان، تحلیل حاضر به چهار دستهبندی انتزاعی از انگیزش های نویافته زنان مورد مطالعه رسیده که، شامل 1)انتخاب تحصیل به مثابه ابزار مبارزه و رقابت، 2) تحصیل به عنوان طرحی مبهم، 3) تحصیل و 4) اشتغال به منظورتحقق خود، تحصیل و اشتغال به عنوان مسیری برای ارتقا، اینده نگری و استقلال مالی می باشد.

کلیدواژه ها:

هویت اجتماعی زنان ، فرایند انگیزش ، تحصیلات ، اشتغال و نظریه زمینه ای