تاثیر باورهای غیر منطقی بر کیفیت زندگی مادران کودکان کم توان ذهنی

زمینه و هدف : باور های غیر منطقی عبارت اند از افکار و اندیشه ها و عقایدی که در آن ها اجبار الزام وظیفه و مطلق گرایی به شکل افراطی وجود داشته باشد و موجب بروز اختلالات عاطفی و رفتاری گردد هدف از این مطالعه بررسی و اثر بخشی آموزش و باور های غیر منطقی بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شهرستان گرگان میباشد . مواد و روش ها : این پژوهش مطالعه ای آزمایشی حقیقی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است که به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه هر گروه شامل ۱۵ نفر انتخاب شدند و از پرسشنامه های استاندارد باور های غیر منطقی جونز ۱۹۶۸ و کیفیت زندگی وار و شربون ۱۹۹۲۱ برای آزمون فرضیات استفاده شد . جامعه و نمونه آماری : جامعه آماری تحقیق ۱۸۰ نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی دبستان دخترانه شهرستان گرگان میباشند که ۳۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند . روش های تجزیه و تحلیل : از روش های توصیفی جهت تدوین جداول توزیع فراوانی ترسیم نمودار ها و میانگین و واریانس و انحراف معیار متغیره ها و در روش های استنباطی از آزمون کلموگرو - اسمیرنف و تحلیل کواریانس استفاده گردید . نتیجه گیری : نتایج نخستین نشان داد که آموزش باور های غیر منطقی بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی تاثیر دارد در نتیجه هرچه مادران باور های غیر منطقی بیشتری داشته باشد امکان بروز مشکلات رفتاری در فرزندانش بیشتر است