مقایسه اثربخشی روش های درمانی شناختی رفتاری و بنزودیازپین برکاهش اضطراب افراد مبتلا به حمله هراس

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 425

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PSYCONGRESS09_168

تاریخ نمایه سازی: 6 بهمن 1395

چکیده مقاله:

هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری، درمان با بنزودیازپین و درمان شناختی رفتاری همراه با بنزودیازپین بر کاهش اضطراب افراد مبتلا به هراس بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال هراس مراجعه کننده به بیمارستان لقمان شهر تهران تشکیل دادند که دارای پرونده فعال در ماه های فصل تابستان 94 بودند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 12 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان شناختی رفتاری، 3 بیمار درمان با بنزودیازپین، 3 بیمار درمان شناختی رفتاری همراه با بنزودیازپین ها و 3 بیمار بدون هیچ مداخله درمانی بود. نمونه این پژوهش به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف بود. پس از انتخاب 12 نفر نیز افراد به طور تصادفی در چهار گروه سه نفره قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودن از؛ مصاحبه بالینی – ساختار یافته (SCID)، سیاهه اضطراب بک (BAI) و سیاهه نشانه شناسی مختصر(BSI). پس از جمع اوری اطلاعات برای تجزیه و تحلیل داده از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد هر سه درمان درمان شناختی رفتاری، درمان با بنزودیازپین و درمان شناختی رفتاری باعث کاهش اضطراب افراد در پرسشنامه اضطراب بک و سیاههی نشانهشناسی مختصر (BSI) شده اند. نتایج مقایسه سه درمان با یکدیگر نشان داد که نمرات اضطراب هر چهار گروه در خط پایه اول تا سوم تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته و تقریبا برابر هستند. اما در رابطه با اثربخشی درمان، گروه درمان ترکیبی بیشترین مقدار کاهش نمره را در ارزیابی پایان درمان و پیگیری داشته است. به ترتیب گروههای درمان شناختی رفتاری (CBT) و گروه بنزودیازپین در جایگاههای دوم و سوم قرار گرفتند. به طور کلی به نظر می رسد درمان ترکیبی روش مناسبی برای کاهش اضطراب افراد مبتلا به هراس باشد. استفاده از بنزودیازپین می تواند تاثیر درمان شناختی رفتاری را تسهیل نماید.

نویسندگان

کینوش کاشف کیوان

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی رودهن، تهران، ایران