جریان نقد آزاد و مدیریت سود ،نقش تعدیل کننده مالکیت نهادی

بسیاری از تحقیقات انجام شده در خصوص رابطه بین مدیریت سود و جریان های نقد آزاد، بر مبنای نظریه جنسن بوده است .ازدیدگاه جنسن مدیران در شرکتهای با جریان های نقد آزاد، به احتمال زیاد اقدام به مدیریت سود می نمایند تا در کوتاه مدتبرخی منافع شخصی خود را تامین کنند. در این تحقیق به بررسی اثر سهامداران نهادی به عنوان یک تعدیل کنندهی خارجی، بر رابطهی مزبور پرداخته شده است. استدلال میشود سهامداران نهادی به سبب صرف منافع خود در شرکتها، از انگیزهی لازم به منظور کنترل رفتار فرصتطلبانهی مدیران بر خوردار هستند.جهت بررسی ارتباط بین جریان نقد آزاد و مدیریت سود و نیز تاثیرسهامداران نهادی براین ارتباط از دادههای مربوط به ٥٠١ شرکت پذیرفته شده در بورس تهران طی دوره زمانی ٥٨٣١ تا ٥٨١٨ بهره گرفته شده است.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش داده های ترکیبی و نرم افزار Eviews نسخه ١ استفاده شدهاست.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر وجود رابطه منفی بین جریان نقد آزاد و مدیریت سود وهمچنین وجود رابطهمثبت و بین مدیریت سود و جریان نقد آزاد در شرکت های با درصد سهامداران نهادی بالا بوده است .هر دو فرضیه مغایر با تئوریهای حسابداری اثباتی بوده و دلیلی بر تایید فرضیه منافع مشترک در خصوص سهامداران نهادی میباشد.

کلیدواژه ها:

جریان نقد آزاد ، مدیریت سود ، مالکیت نهادی ، بورس اوراقبهادار تهران