جایگاه تفکر و اندیشه در فلسفه مدرن و پست مدرن به عنوان عاملی جهت پیدایش ایده و معنا در معماری

انسان موجودی با نیروهای فراوان درونی است یکی از این نیروها قدرت فکر کردن و اندیشیدن به مسایلی است که انسان درصدد رفع آنها است که اصطلاحا تفکر نامیده می شود یک سیستم ذهنی – عقلی است انسان دارای حیات، فکر و اندیشه را به عنوان یک ویژگی جدایی ناپذیر همواره با خود به همراه داشته است نقش و جایگاه اندیشه و تفکر در پیدایش یک اثر هنری بدیلی حضور انسان به عنوان عامل پدید آورنده ان غیر قابل انکار می باشد در هنر و معماری مدرن بهدلیل توجه به خرد، هرگونه بیانگری و معناگری فراموش می شود. وجود معنا و مفهوم در هنر و معماری باعث دور شدن از مسایل خردگرایی شده و علاوه بر نزدیک شدن به هدف بیانگرایی، معنادگرایی را در محتوای اثر هنر و معماری ایجاد می کند که نتیجه آن تاویل در ذهن مخاطب است در این پژوهش در پی یافتن جایگاه تفکر، اندیشه در مبانی فلسفه دوران مدرن و پسا مدرن بوده و جیاگاه آن را پیدایش ایده و معنا در دوره های مختلف هنر و معماری بررسی می کنیم. بدین منظور ابتدا به شرح نقش تفکر در پیدایش مبانی فلسلفی در دوران مختلف پرداخته و سپس جایگاه خرد در پیدایش ایده که خود می تواند معناساز باشد مشخص شده و در پایان به بررسی تاثیر آنها د رهنر و معماری در قرون نوزدهم و بیستم که دوران مدرن محسوب یم شود پرداخته شده و به سوالهایی از این دست پاسخ داده می شود که جایگاه تفکر در طراحی معماری کجاست و این جایگاه چه کمکی به فرآیندتولید ایده می کند؟ روش بررسی موضوع بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و به صورت مروری بوده که با توجه به اینکه معمولا اثار معماران و هنرمندان در مقاله ها و کتب به صورت موردی نقل می شود لذا از این دیدگاه موضوع بدیع به نظر می رسد.

کلیدواژه ها:

انسان تفکر ، اندیشه ، ایده ، معنا ، مدرنیسم ، پست مدرنیسم