مدیریت معکوس، چالش های جوامع در حال توسعه و مدیریت غیر مستقیم رفتارهای شهروندان به سمت پویایی و افکار نرمال

درک تفاوت دو واژه رشد و توسعه برای تمام افراد جامعه و خصوصا مدیران ارشد شهری در جهت مدیریت افکار و فعالیت های مردم بسیار حائز اهمیت است. تا تصمیم گیری ها و افکار و فعالیت های خود و جامعه را به سمت توسعه هدایتنمایند . رشد، پیشرفت در یک جهت را حاصل می نماید، مثلا رشد اقتصادی افزایش تولیدات را در بر دارد و منوط است به سرمایه گذاری بیشتر و پسنداز بیشت، توسعه فراتر از رشد است .هدف در توسعه رشد و پیشرفت در درآمد سرانه، آموزش، فرهنگ، بهداشت... می باشد. یعنی توسعه پیشرفت در تمام جوانب را در بر می گیرد. به عنوان مثال والدینی که به توسعه فرزندان فکر می نمایند هرگز به فرزند خود نمی گویند کهاز قهرمانان یا کسانی که در یک جهت پیشرفت چشم گیری نموده اند تقلید کنید، بیشتر تمایل دارند که فرزندانشان از فردی که در خیابان خودشان سکونت دارد و یک شهروند خوب، با ادب و در کار خود موفق است، ورزشکار خوبی است، رفتار اجتماعی مناسبی با خانواده و اطرافیان دارد و متوسط فعالیت هایش نتیجه خوبی دارد، تقلید نمایند. جوامعی موفقترند که اکثریت افراد آن دارای متوسط خوبی از نظر فعالیت های انسانی باشند. و در سدد تربیت چنین افرادی است . لذا سیاستگذاران و مدیران ارشد برنامه ریزی شهری باید به تجزیه و تحلیل مواردی چون سلایق و بیوریتم ها، پتانسیل وقابلیت های مردم و منطقه بپردازند و افکار نرمال را در جامعه بصورت غیر مستقیم تزریق نمایند و جامعه را به سمت توسعه سوق دهند .در این مقاله مشکلات و چالش های پیش روی مدیریت جوامع در حال توسعه را تحلیل نموده، و روشهای جهت دادن به افکار مردم به سمت توسعه ارائه می گردد . و نمونه هایی از طراحی های مفهومی ارائه می شود . تحقیقی از نوع میدانی در خصوص بیوریتم های جوانان در شهرستان شاهرود در جهت پی بردن به زمان هایی که آنها در فضا های پست حضور دارند انجام گردید.

کلیدواژه ها:

توسعه ، پویایی ، افکار نرمال ، بیوریتم ها ، مدیریت معکوس