بررسی علل تغییر رویکرد های سلفی در عصر مدرنیته

نیروهای مادی، انگاره ها، باورها و عقاید در زندگی اجتماعی انسان نقش اساسی داشته و در دانش روابط بین الملل وارتباطات بین انسانها از قدمت بالایی برخوردار است که در مقابل مفاهیم معنا انگاران قرار دارند، بعد ازرنسانس و شروع اصلاحات در غرب فرقههای زیادی به وجود آمدند که به روشهای مختلف میکوشیدند مردم را به خود جلب نمایند و اقبال گستردهی معنویت و دین آوری و طرح مسائل و امور مرتبط با دین و معنویت نظیر هوش معنوی، سینمای معناگرا، روان درمانی معنوی و کتابهای معنوی و غیر از این دسته بود اما این وضعیت واندیشه های ابداعی منجر به زیر سئوال برده نظریه های امنیت اجتماعی شده و مفاهیم اسلام سیاسی را با چالش مواجه نموده است که به آن به اینگونه اندیشه ها نوسلفی گری یا اندیشه تکفیر گفته می شود، در قالب همین اندیشه بین سلفی گری واهل سنت اختلافات اساسی وجود دارد. از طرفی رشد صنعت، تکنولوژی و سایر ابزارهای موجود که مدرنیته نام دارد در کنار این مباحث با چالش های بینابین مواجه هست و شواهد بسیار زیادی از حضور پرنشاط دین در دنیای کنونیکه دنیای مدرن خوانده میشود سبب شده تا بعضی از جامعهشناسان و اندیشمندان غربی به این نظریه که مدرنیته مساوی سکولاریزاسیون است نقدهایی وارد کنند. همزیستی دین و مدرنیته نیازی است که در عصر امروز به شدت احساس می شود، دنیای امروز، به اندازه گذشته دینی است و در جاهایی هم مذهبیتر از گذشته است. لذا ادیان با شناخت واقعیت مذاهب نسبت به توجیه و تاثیر خود بر افکار عمومی باید سعی و تلاش نموده تا جریانهایی که پایه واساس مذهبی نداشته وندارند در اندیشه بشر جای نگیرند.

کلیدواژه ها:

سلفی گری ، دینداری ، عقاید و اندیشه ، همزیستی ، مدرنیته