در تعاریف مطرح شده برای طراحی پایدار گاهی بیشتر بر ایده پایداری محیطی در ارتباط با
معماری تاکید می شود . مثلا در تعریف زیر چنین امده است : ساختمان پایدار ساختمانی است که کمترین تاثیرات ناسازگار بر محیط طبیعی را در طول عمر ساختمان و استقرار منطقه ای و جهانی دارد. اما نیابد نادیده گرفت که
معماری به عنوان یک پدیده که زاده تفکر انسانی است، برای آسایش و آرامش انسان به وجود می آید به نحوه نگرش و بنیان فکری او وایسته است . اگر با دیدی منصفانه به این موضوع نگاه کنیم در می یابیم که هدف از آفرینش
معماری نه تنها پاسخ گویی به نیاز های مادی و فیزیکی نیست و هدفی بس بالاتر که آن برقراری ارتباط با عمیق ترین احساسات و عواطف انسانی است بر آن مرتبت می باشد. می توان این گونه عنوان داشت که تشخص افراد تشکیل دهنده جوامع قدیم و کنونی که همان
هویت آنهاست در روند طراحی
معماری و طراحی شهری و بوجود آمدن آثار متعاقب تاثیر گذار بوده یا اینکه این محصولات بوجود آمده بر اساس شرایط اقلیمی و محیطی عامل گردیده است برای متاثر بودن شخصیت افراد و جوامع استفاده کننده از این آثار ؟ ولی آنچه قطع به یقین به دست می آید همم عرض و مکمل بودن این دو عامل با یکدیگر است. به بیان دیگر ساخت و
هویت در یک فرایند رفت و برگشتی تاثیرات متقابل بر یکدیگر داشته اند که موجب شکل گیری
معماری و شهر سازی بعنوان بخشی از
هویت جوامع بوده است.