نقش فرهنگ در تغییر برنامه درسی

تغییر به عنوان یک عمل اصلاحی باهدف بهبود دادن وبهبودیافتن اموردراینده انجام می گیرد وازاین رومستلزم نگاه دقیق وپیش بینانه به آینده می باشد. تغییر یااصلاح برنامه درسی به عنوان یکی اززمینه های جدیددرحوزه مطالعات برنامه ی درسی ازوقتی آغازشدکه کوشش هایی جهت ایجاد تحول درنظام های آموزشی ازطریق اجرای برنامه های درسی نو انجام گرفت( مهرمحمدی ، 1383) .سیلور والکساندر(1380) ضرورت واهمیت ایجادتغییر دربرنامه های اصلاحی برونردردهه ی 1970 رایادآوری نموده وتلاش وی برای جلب توجه دیگران به جای تاکید صرف برساختار دانش به مشکلات ضروری تر راباعنوان اصلاح دردرون تغییر نام نهاده اند. برنامه درسی باقرارگرفتن درمتن زندگی انسان، هم ازفرهنگ تاثیرمی پذیرد وهم بران تاثیرگذار است وازاین رواست که دارای ویژگی تغییرپذیری نیزمی باشد( ملکی ، 1388) . فرهنگ نیز به رغم داشتن تعاریف مشابه ، زمینه های متنوع وگوناگونی ازعمل راباعث می شود. هدف این نوشتار این است که به بررسی نقش فرهنگ به عنوان زمینه اصلی تغییر دربرنامه ی درسی ومفاهیم موجوددربرنامه درسی به عنوان سازه های اصلی این تغییر بپردازد.

کلیدواژه ها:

تغییر ، برنامه درسی ، فرهنگ