نحوه نگرش به تئوری گلوگاهها دربنگاه ها و واحدهای اقتصادی

تئوری گلوگاهها مدعی است که ازطریق شناسایی محدودیت ها و گلوگاههای تولیدی دربنگاه ها و واحدهای اقتصادی بهبود مستمروبهبود سرعت عملیات منجر خواهد شد بدین ترتیب تمرکز اصلی این تئوری ابتداشناخت محدودیت ها و سپس مدیریت برروی آنها درجهت افزایش کارایی سیستم است دراین تئوری یک سازمان تولیدی میتواند به عنوان سیستمی درنظر گرفته شود که موادخام را با بکارگیری منابع تولیدی بصورت کالاهای نهایی تغییر شکل میدهد این توصیف عمومی ازیک سازمان میتواند برای هرتسهیلاتی بکاررود و کالای نهایی میتواند اتومبیل کامپیوتر و یا هرمحصول دیگر باشد تئوری محدودیت ها درکمک به این عقیده است که هدف هرشرکت یاواحداقتصادی علت وجودی آنها می باشد و صرفا مالکان سازمان هستند که تعیین کننده هدفهای آن هستند بطور کلی سازمان برای سودبرپا و نگهداشته می شود بنابراین باید هدف حداکثرسازی توانمندی شرکت برای سودآفرینی حال و فردای سازمانها باشد دراین مقاله مزیت شناسایی گلوگاه ها درواحدهای اقتصادی و تاثیرآن درقیمت تمام شده کالا و خدمات به مشتریان مورد بررسی قرارمیگیرد

کلیدواژه ها:

گلوگاهها محدودیت ها ، بهبود مستمر ، بهبود سرعت عملیات ، بنگاه ها و واحدهای اقتصادی