نقش فناوری اطلاعات در تحول هدفهای آموزشی بر مبنای نگرش نظریه پردازان انتقادی

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 758

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PESI04_029

تاریخ نمایه سازی: 15 اسفند 1393

چکیده مقاله:

هدف پژوهش بررسی نقش فناوری اطلاعات در تحول هدفهای آموزشی بر مبنای نگرش نظریه پردازان انتقادی است. بر این اساس پژوهش حاضر در جستجوی پاسخ به این پرسش هاست ١- فلسفه فناوری از دیدگاه نظریه پردازان انتقادی چیست؟ ٢- نقش فناوری- اطلاعات در تحولات نظام تعلیم وتربیت از دیدگاه نظریه پردازان انتقادی چیست؟ ٣ نقش فناوری اطلاعات در دستیابی به هدف های تربیت از دیدگاه نظریه پردازانانتقادی چیست؟ روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل تطبیقی اندیشه های فیلسوفان انتقادی است که از رویکردهای پژوهش کیفی میباشد. یکی از اهداف تربیتی از نظر فیلسوفان انتقادی،کمک به فراگیر جهت پرورش تفکرانتقادی و دستیابی به شناخت انتقادی است. در صورتی که بر بنیاد یافته های پژوهش، اهداف فناوریها از نگاه فیلسوفان انتقادی، هدفهایی است که صاحبانسرمایه در نظر میگیرند و از آنها به عنوان ابزارهایی استفاده میکنندکه در جهت سلطه و سرکوب دانش آموزان باشند تا جایی که تفکر نقادی در آنها سرکوب گردد. چرا که از طریق این ابزار عقلانیت فنی را رشد میدهند و عقلانیتهای دیگر در حاشیهقرار میگیرند. از نظر فلاسفه انتقادی، آنچه موجب نگرانی است و منفی تلقی میشود این است که انسان به مثابه یکی از منابع تا مین فناوری تحت سلطه پنهان آن قرارگیرد و سرنوشت خود را در اختیار پیشرفت فناوری قرار دهدچرا که بر مبنای نگرش فلاسفه انتقادی فناوری جدید صرفا مجموعه ای از ماشین ها و نرم افزارهای همرا ه آن نیست بلکه دربردارنده شکلی از اندیشه است که نگرش فرد را در برابر جهان،سمت و سو میدهد. فناوریها دارای روش های فکری هستند که در شرایط کنونی تعلیم وتربیت، ابتدا فنی تلقی می شوند. اما به مرور این تکنولوژی جدید، کلاس درس راطبق محتویات خود تغییر شکل می دهد؛ بیشتر و بیشتر منطق فنی جایگزین فهم انتقادی، سیاسی و اخلاقی می شود و گفتمان کلاس درس بیشتر بر تکنیک و کمتر برمحتوا، مبتنی خواهدبود . از سویی دیگر هدف تربیتی بعدی که مدنظر فیلسوفان انتقادی است، تاکید بر آزادی و آگاهی فراگیران است که هدف فناوریها با آن هم خوانی ندارد. چرا که دانش آموزان را سرگرم در چگونگی بهرهگیری از فناوریهامیکنند و جایی برای پرسش از آنها باقی نمیماند. چه بسا اگر فراگیران آگاه باشند فناوریها را به چالش میکشند و این خلاف خواست نظام سرمایهداری است. مشکلدیگر این است که فلاسفه نظریه انتقادی، ماهیت علم و فناوری را تجسم سلطه و خشونت بر طبیعت و در نتیجه بر انسان میدانند و این در حالی است که آنها معتقدند علم و فناوری باید تحت سلطه انسان میبود. آنها اعتقاد دارند که پیشرفتروشنگری باعث سلطه انسان بر طبیعت شده و این سلطه، به سلطه انسان بر انسان دیگر و در نتیجه به از خود بیگانگی انسان منجر شد. ماهیت علم و فناوری، خردابزاری را ایجاد نمود و خرد ابزاری، باعث شکل گیری بحرانهای حال حاضر از جمله بحران علم شده است، همچنین خرد باوری باعث انکار فردیت و استقلال انسان شد .پسبرنامه درسی انتقادی باید آن نوع فناوریها و ساختار های سازمان اجتماعی را که به انزوای فرد می انجامند تقبیح و نیاز های کاذب و دروغین فردگرایانه را نکوهش کنند..همچنین بر اساس یافتههای پژوهش فلاسفه انتقادی منکر اثرات مثبت فناوریهادر نظام آموزشی نیستند بلکه هدفشان هشدار دادن در این زمینه است که مقارن با سواد فنی در خصوص فناوریهای آموزشی، برخورداری از سواد اجتماعی نیز ضرورت داردو در صورت نیاز به ورود فناوریهای آموزشی به نظام تعلیم و تربیت، عوارض جانبی آن که عوارض اجتماعی است به فراموشی سپرده نشود.آنهابر این عقیده اند که ،اگرتکنولوژیهای جدید چشم بسته وبدون شنیدن نظرات انتقادی پذیرفته شود ورود بی رویه آن به کلاس های درس میتواند به مهارتزدایی وتضعیف توانایی تعداد کثیری ازمعلمان منتهی گردد. چرا که هر قدر برنامه درسی، چگونگی تدریس وارزشیابی،موضوعاتی تلقی شوند که میتوان آن ها را خریداری کرد. گرایش ما نیز به بهرهگیری از تجارب معلمان برای برنامه ریزی وتدریس،کمتر خواهد شد. همچنینفشار بیش از حد برای ورودتکنولوژی جدید، عدم توازن اجتماعی را نیز منجر می شود. در نتیجه گیری نیز برخی تلویحهای کاربردی چون ١- تدوین برنامه درسی که در کنار چگونگی بهرهگیری از فناوریها به چرایی بهره گیری از فناوریهای نوین نیزبپردازد. بر مبنای نگرش انتقادی بخش مهمی از برنامه های درسی ما باید به پاسخ سوالاتی اختصاص یابد که به سواد اجتماعی ما در این زمینه مربوط می شود.کامپیوترها به چه کار می آیند؟آیا زندگی را بدتر می کنند؟ زندگی چه کسانی را؟ چه کسی تصمیم میگیرد که کامپیوتر در کجا وچه وقت به کار گرفته شود؟ وتا زمانی که این سوالات به طور کامل ودر همه سطوح آموزشی پاسخ داده نشودد از ورود فناوری های آموزشی در نظام تعلیم وتربیت باید اجتناب کردیعنی تازمانی که معلمان ودانش اموزان ما نتوانند با صراحت وآزادانه با مسایل اجتماعی و اخلاقی ناشی از این پدیده برخورد کنند، تنها کسانی که قدرت کنترل تکنولوژی را در دست دارند قادر به حرکت می باشند

نویسندگان

نصیبه تاری

دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم وتربیت

سعید ضرغامی

استادیار دانشگاه خوارزمی

اکبر صالحی

استادیار دانشگاه خوارزمی

مراجع و منابع این مقاله:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :
  • - با قری، خسر و . (1 138) . فلسفه ...
  • - صا لحی، ا کبر . (0 139) .تبیین نظریه ...
  • _ عطا ر ا ن، محمد (1381) . جها نی ...
  • -کوثریه، محمد رضا . (9 138) . بر رسی ما ...
  • - منتظر، غلامعلی . (1 138) . ا مو زش ...
  • - نقیب ز ا د 5 معبد ا لحسین . ...
  • Apple, michael w.(1991).th new tchnology is it part of the ...
  • -Apple, M.w. _ 987).hidden ffectscompuo ters on teachers and students, ...
  • -nesco regional office for ducation in asia and the pacific ...
  • نمایش کامل مراجع