شاخص پیچیدگی اقتصادی و ارتباط آن با ساختار نهادی تولید مقایسه تطبیقی ایران ،کره جنوبی و ترکیه
سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 3,587
فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MCCIMA01_016
تاریخ نمایه سازی: 25 تیر 1393
چکیده مقاله:
شاخص پیچیدگی اقتصادی شاخصی است که در سال 2008 به ابتکار محققان دانشگاه هارواد و ام آی تی برای بیان میزان توانایی کشورها در تولید کالاهای پیچیده از رهگذر فراهم ساختن ساختارهای مناسب برای تعامل افراد در جهت تجمیع دانش های پراکنده و متنوع و کاربردی کردن آن معرفی گردید. در یک اقتصاد پیچیده، افراد برخوردار از دانش های مختلف اعم از طراحی، بازاریابی، تامین مالی، دانش فنی، مدیریت منابع انسانی و حقوق تجاری می توانند با یکدیگر تعامل کنند و دانش خود را برای تولید محصولات ترکیب نمایند. در جوامعی که بخش هایی از این مجموعه قابلیت ها غایت باشد، امکان ایجاد چنین محصولاتی وجود ندارد. بنابراین اقتصادهای پیچیده اقتصادهایی هستند که می توانند حجم زیادی از دانش مرتبط را در قالب شبکه های بزرگ افراد کنار هم جمع کرده و مجموعه متنوعی از کالاهای دانش بر را تولید کنند. بر عکس اقتصادهای ساده،پشتوانه ضعیفی از دانش مولد داشته و کالاهای کمتر و ساده تری تولید می کنند مستلزم شبکه کوچکتری از تعاملات است.در شاخص پیچیدگی اقتصادی، کشور کره جنوبی در رتبه دوازدهم، ترکیه 43 ام و ایران رتبه 118 ام قرار گرفته و تنها 10 رتبه با آخرین کشور فاصله دارد.در این مقاله، برای بررسی علل تفاوت در رتبه ایران با کشورهای کره جنوبی و ترکیه از مؤلفه های شاخص رقابت پذیری مجمع جهانی اقتصاد استفاده شده است. نتایج بررسی مقایسه ای نشان می دهد با این که شاخص های ورودی اقتصاد کشور (که منعکس کننده متغیرهای جمعیتی، اندازه اقتصاد،متغیرهای نهادی، برخی زیرساخت ها و خدمات عمومی است) با این دو کشور تفاوت چندان زیادی ندارد، اما شاخص های واسطه ای (از قبیل توسعه بخش مالی، کارایی بازارها، آمادگی تکنولوژیکی،نوآوری، مهارت های کسب و کار و ثبات اقتصاد کلان) تفاوت زیادی با این دو کشور دارد و این موضوع خود را در تفاوت شدید در شاخص های خروجی اقتصاد مانند درجه پایین پیچیدگی اقتصادی نشان داده است. بنابراین دلیل این تفاوت شدید را می توان در رفتار نهادی دولت ها جستجو کرد که از آن با عنوان سیاست گذاری اقتصادی و صنعتی یاد می شود. به نظر می رسد در ایران استراتژی توسعه صنعتی، سیاست گذاری در هر صنعت، سیاست گذاری اقتصاد کلان و سیاست گذاری در امر توسعه دانش به نحوی بوده است که روابط دانشی بین نهاده های تولید را مختل و علائم مخربی برای انباشت دانش و بهبود تکنولوژی و نوآوری بنگاه های تولیدی در پی داشته است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علی چشمی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
سعید ملک الساداتی
دکترای اقتصاد و مدرس دانشگاه فردوسی مشهد
مراجع و منابع این مقاله:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این مقاله را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود مقاله لینک شده اند :