تاثیر نقش عوامل موثر در تقلبات براساس مدل دیاموند بر مدیریت سود
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
تاریخ نمایه سازی: 2 دی 1404
چکیده مقاله:
هدف: ضرورت گزارش سود به عنوان یک منبع اولیه برای تصمیم گیری سرمایه گذاران، مدیران و تحلیل گران به خوبی قابل استناد بوده و گزارش سود به شیوه های مختلف مانند ارائه مبنایی برای محاسبه مالیات، معیاری برای ارزیابی موفقیت عملکرد شرکت، تعیین میزان سودهای قابل تقسیم، معیاری برای مدیریت توزیع سود، مدیریت یک واحد اقتصادی و سایر موارد به اقتصاد جامعه کمک می نماید. مدیران اغلب به منظور گمراه ساختن سهامداران نسبت به عملکرد اقتصادی واقعی شرکت، سود را مدیریت می کنند (کیان و فقیه، ۱۴۰۲). ارزیابی ریسک تقلب یکی از مهم ترین فرآیندهایی است که حسابرسان در رسیدگی های خود انجام می دهند. در این راستا، پژوهش حاضر به مدل های دیاموند تقلب در ارزیابی ریسک تقلب می پردازد. مدل مثلث تقلب سه بعد فشار/ انگیزه، فرصت و توجیه سازی را به عنوان ابعاد تقلب معرفی می کند، این در حالی است که در مدل دیاموند، تقلب علاوه بر سه بعد مذکور، بعد توانایی را نیز در ارزیابی ریسک تقلب در نظر می گیرد (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۹).
روش : اطلاعات شرکت ها به کمک نرم افزار اکسل طبقه بندی شده و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز انجام شد. در این پژوهش از تکنیک داده های پانل استفاده شده است. مدل و نحوه اندازه گیری متغیرهای پژوهش به این شرح است:
- بین سود سهام پرداختی و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین اهرم مالی و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین کیفیت حسابرس و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین جریان نقد آزاد و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین تغییرات در حسابرس مستقل و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین دوگانگی وظیفه مدیرعامل و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
- بین توانایی مدیریت و مدیریت سود رابطه وجود دارد.
DAit= β ۰ + β ۱DPit+ β ۲FLit+ β ۳AIit + β ۴FCFit + β ۵CPA Turnoverit+ β ۶CEO Dualityit+ β۷ TMOi,t+ β ۸ ROEit +
β ۹ Sizeit + εit
- در این پژوهش برای اندازه گیری مدیریت سود (DA)، از مدل تعدیل شده جونز استفاده شده است (کیان، ۲۰۱۸).
- سود سهام پرداختنی (DP): از تقسیم سود سهام قابل توزیع به کل سهام شرکت محاسبه شده است.
- اهرم مالی (FL): از تقسیم کل بدهی های شرکت به کل دارایی های شرکت محاسبه شده است.
-کیفیت حسابرسی (AI): برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی، از حق الزحمه حسابرسی استفاده شده است.
- جریان نقد آزاد (FCF): جریان های نقد آزاد واحد تجاری از مدل چانگ و همکاران (۲۰۰۵) استفاده شده است.
- تغییر در حسابرس (CPA Turnover): یک متغیر باینری است، به طوری که اگر حسابرس شرکت نسبت به سال قبل تغییر کرده باشد، عدد (۱) و در غیر این صورت (۰) می گردد.
- دوگانگی (CEO Duality): یک متغیر باینری است، به طوری که اگر مدیرعامل شرکت رئیس یا نائب رئیس هیات مدیره باشد، عدد (۱) و در غیر این صورت (۰) می گردد.
- توانایی مدیریت (TMO): از معیار مالکیت مدیریتی استفاده شده است.
- اندازه شرکت (Size): از لگاریتم طبیعی دفتری کل دارایی های شرکت استفاده شده است.
- بازده حقوق صاحبان سهام (ROE): بازده حقوق صاحبان سهام از طریق سود خالص به حقوق صاحبان سهام قابل محاسبه است.
یافته ها: با توجه به فرضیه اول پژوهش، ضریب برآوردی سود سهام پرداختی بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده رابطه معنادار میان سود سهام پرداختی و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، کمتر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه دوم پژوهش، ضریب برآوردی اهرم مالی بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده رابطه معنادار میان اهرم مالی و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، کم تر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه سوم پژوهش، ضریب برآوردی کیفیت حسابرسی بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده عدم رابطه معنادار میان کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، بیشتر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه چهارم پژوهش، ضریب برآوردی جریان نقد آزاد بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده رابطه معنادار میان جریان نقد آزاد و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، کم تر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه پنجم پژوهش، ضریب برآوردی تغییرات در حسابرس مستقل بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده رابطه معنادار میان تغییرها در حسابرس مستقل و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، کم تر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه ششم پژوهش، ضریب برآوردی دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر اقلام تعهدی اختیاری نشان دهنده رابطه معنادار میان دوگانگی وظیفه مدیرعامل و اقلام تعهدی اختیاری در سطح خطای ۰۵/۰ است؛ زیرا میزان p-value محاسبه شده برای ضریب این متغیر مستقل پژوهش، کم تر از ۰۵/۰ به دست آمده است. با توجه به فرضیه هفتم پژوهش، بررسی مقدار آماره t، متغیر مالکیت مدیریتی (۴.۰۶۲۳۳۹) نشان می دهد در سطح خطای ۵ درصد دارای تاثیر مثبت و معنی داری بر مدیریت سود شرکت می باشد. بنابراین، می توان گفت که این فرضیه در سطح اطمینان بالاتر از ۹۵ درصد پذیرفته می گردد. از این رو، هرچه مالکیت مدیریتی افزایش (کاهش) یابد، مدیریت سود نیز افزایش (کاهش) پیدا می کند.
نتیجه گیری: براساس فرضیه های پژوهش می توان گفت:
هرچه میزان سود سهام پرداختنی بیشتر باشد، انتظار می رود دست مدیران در وجود وجوه مازاد بسته تر بوده و بدین ترتیب مدیریت سود کاهش یابد.
هرچه عوامل محدود کننده در انجام رفتارهای فرصت طلبانه مدیران، ازجمله وجود فشار ناشی از قراردادهای بدهی و همچنین نیاز به بازپرداخت بدهی ها در سررسید بیشتر باشد، احتمالا میزان مدیریت سود در جهت کاهش آثار ناشی از نوسان های سود که در نتیجه اینگونه رفتارهای پرخطر به وجود آمده است، کاهش می یابد.
شرکت ها در وضعیت مالی ضعیف (زیان) انتظار دارند تا حق الزحمه حسابرسی بیشتری پرداخت کنند، این امر منجربه
افزایش ریسک این شرکت ها می شود. بنابراین، شرکت هایی که دارای سودآوری پایین می باشند، حق الزحمه حسابرسی بیشتری پرداخت می کنند.
منشا تضاد بین منافع سهامداران و مدیران، وجود وجه نقد در دسترس، پس از تامین مالی پروژه های سودآور و توزیع سود نقدی است.
ثبات حسابرس باعث خواهد شد که آن ها از طریق شناخت بهتری از صاحبکار، توانایی بیشتری در حسابرسی کسب نموده و از طرفی نگرانی ها برای یافتن مشتری کاهش یابد. بنابراین، با استقلال بیشتری اظهارنظر نمایند و بر این اساس باعث کاهش رفتارهای فرصت طلبانه مدیران و مدیریت سود گردد.
از آنجا که مدیرعامل خود رئیس هیات مدیره نیز می باشد، یکی از مکانیزم های نظارتی در حاکمیت شرکتی را کاهش می دهد. بنابراین، زمینه مدیریت سود برای اینگونه شرکت ها فراهم می گردد.
با توجه به آنکه یکی از مهم ترین انگیزه های مدیریت سود، مالیات می باشد، چراکه بسیاری از تصمیمات براساس سود اتخاذ می گردد، لذا، اینگونه مدیران تمایلی به مدیریت سود کاهشی برای کاهش مالیات دارند و یا برای رسیدن به مقاصد خود اقدام به هموارسازی و بعضا مدیریت سود افزایشی برای دریافت تسهیلات، رشد قیمت سهام و... می کنند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
گروه حسابداری، واحد سبزوار، دانشگاه آزاد اسلامی، سبزوار، ایران