وقتی دانش آموز معلم می شود: نقش آموزش همسالان در یادگیری عمیق
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 28
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RRCONF01_2824
تاریخ نمایه سازی: 27 آذر 1404
چکیده مقاله:
تحولات بنیادین در نظریه ها و رویکردهای نوین آموزش و یادگیری، نظام های آموزشی را به سوی بازنگری در نقش های سنتی معلم و دانش آموز سوق داده است. در رویکردهای کلاسیک، دانش آموز اغلب به عنوان گیرنده ای منفعل از دانش تلقی می شود، حال آنکه پژوهش های معاصر نشان می دهد یادگیری پایدار، زمانی تحقق می یابد که یادگیرنده نقش فعالی در ساخت، تبیین و بازنمایی دانش ایفا کند. در این میان، آموزش همسالان به عنوان یکی از رویکردهای مشارکتی و سازنده گرا، جایگاهی ویژه یافته است؛ رویکردی که در آن، دانش آموز با قرار گرفتن در نقش «آموزش دهنده»، فراتر از دریافت محتوا، به بازسازمان دهی شناختی، تعمیق فهم مفاهیم و معنا بخشی به آموخته های خود می پردازد.مفهوم یادگیری عمیق به عنوان یکی از اهداف کلیدی آموزش معاصر، ناظر بر یادگیری ای است که در آن دانش آموز قادر است مفاهیم را درک کند، روابط میان آن ها را تشخیص دهد، دانسته ها را در موقعیت های جدید به کار گیرد و نگرشی تاملی و انتقادی نسبت به موضوعات درسی داشته باشد. این نوع یادگیری، در تقابل با یادگیری سطحی و حافظه محور قرار دارد که معمولا به فراموشی سریع مطالب و ناتوانی در انتقال دانش منجر می شود. دوره ابتدایی، به مثابه زیربنای شکل گیری نگرش ها، مهارت های شناختی و الگوهای یادگیری، نقش تعیین کننده ای در نهادینه سازی یادگیری عمیق ایفا می کند. با این حال، شواهد میدانی و تجربیات آموزشی حاکی از آن است که بسیاری از کلاس های ابتدایی هنوز از شیوه هایی استفاده می کنند که مشارکت فعال دانش آموز را محدود کرده و فرصت اندکی برای تعامل معنادار فراهم می آورند.این مقاله با هدف بررسی نقش آموزش همسالان در تحقق یادگیری عمیق در دوره ابتدایی تدوین شده است و می کوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که چگونه ایفای نقش «دانش آموز–معلم» می تواند به تعمیق یادگیری، افزایش انگیزه درونی، تقویت خودتنظیمی و ارتقای مهارت های اجتماعی دانش آموزان منجر شود. در این راستا، مقاله با تکیه بر مبانی نظری یادگیری اجتماعی، سازنده گرایی و یادگیری مشارکتی، آموزش همسالان را به عنوان سازوکاری موثر برای فعال سازی فرایندهای شناختی سطح بالا تحلیل می کند.یافته های نظری و پژوهشی مرورشده نشان می دهد که آموزش همسالان از طریق افزایش تعاملات کلاسی، ایجاد زبان مشترک متناسب با سطح شناختی کودکان، کاهش اضطراب یادگیری و تقویت احساس شایستگی تحصیلی، بستر مناسبی برای شکل گیری یادگیری عمیق فراهم می آورد. زمانی که دانش آموز مسئولیت توضیح، هدایت و پاسخ گویی به پرسش های همسالان خود را بر عهده می گیرد، ناگزیر به درک دقیق تر مفاهیم، سازمان دهی مجدد دانش و استفاده از راهبردهای شناختی پیچیده تر می شود. افزون بر پیامدهای شناختی، این رویکرد به رشد مهارت های ارتباطی، افزایش اعتمادبه نفس، تقویت حس مسئولیت پذیری و بهبود تعاملات اجتماعی دانش آموزان نیز منجر می گردد.در پایان، مقاله بر این نکته تاکید می کند که آموزش همسالان، در صورت طراحی هدفمند و هدایت آگاهانه معلم، می تواند از یک راهبرد مکمل به یک رویکرد محوری در کلاس های ابتدایی تبدیل شود. نتایج این بررسی، ضمن ارائه بینشی عمیق نسبت به کارکردهای آموزشی و تربیتی آموزش همسالان، می تواند راهنمایی عملی برای معلمان ابتدایی در جهت ارتقای کیفیت یاددهی–یادگیری و حرکت به سوی آموزش معنا محور و عمیق باشد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان