روش های موثر در آموزش مباحث اعتقادی و دینی به کودکان با تاکید بر درونی سازی باورها
محل انتشار: دومین همایش ملی علوم انسانی با رویکرد نوین و اولین همایش بین المللی پژوهشی فرهنگیان نوین
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 21
فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
HCWNT02_3010
تاریخ نمایه سازی: 10 آذر 1404
چکیده مقاله:
آموزش مباحث اعتقادی و دینی به کودکان یکی از مهم ترین و درعین حال پیچیده ترین ماموریت های نظام های تربیتی و آموزشی است؛ زیرا این حوزه با لایه های عمیق هویت، معناشناسی زندگی و جهان بینی فرد ارتباط مستقیم دارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل روش های موثر در آموزش مفاهیم اعتقادی به کودکان با تاکید ویژه بر درونی سازی باورها انجام شده است. تاکید بر درونی سازی ناشی از این واقعیت است که باورهای دینی، زمانی به مولفه پایدار شخصیت تبدیل می شوند که کودک آن ها را نه صرفا به عنوان مجموعه ای از دستورالعمل های بیرونی، بلکه به صورت انتخابی آگاهانه، تجربه شده و هم سو با نیازهای درونی خود بپذیرد. بر این اساس، فهم سازوکارهای روان شناختی و تربیتی موثر در تبدیل «دانش دینی» به «باور درونی» اهمیت بنیادین می یابد.این پژوهش با رویکردی توصیفی–تحلیلی و با بهره گیری از منابع معتبر حوزه تعلیم و تربیت دینی، روان شناسی رشد و مطالعات تربیت دینی کودکان، به بررسی مدل های آموزشی و تربیتی می پردازد که می توانند زمینه ساز درونی سازی موثر مفاهیم اعتقادی باشند. یافته های بررسی ها نشان می دهد که روش هایی نظیر روایت محوری و قصه گویی معنادار، تجربه محوری دینی، مشارکت فعال کودک در فرایند فهم و تفسیر مفاهیم، استفاده از الگوهای عاطفی و رفتاری قابل مشاهده، گفت وگوی سقراطی متناسب با سن، و نیز آموزش مبتنی بر محیط و تعاملات واقعی، بیشترین تاثیر را بر تبدیل آموزش دینی به تجربه ای درونی و ماندگار دارند. همچنین روش های مبتنی بر تنبیه، اجبار، انتقال صرف اطلاعات و آموزش خطابی نشان داده اند که نه تنها موجب درونی سازی نمی شوند، بلکه در بسیاری موارد مقاومت شناختی یا گریز عاطفی ایجاد می کنند.در مجموع، نتایج این پژوهش نشان می دهد که درونی سازی باورهای دینی در کودکان زمانی محقق می شود که آموزش با ویژگی های رشدی آنان سازگار بوده، هیجان و تجربه را در کنار استدلال و گفت وگو فعال سازد، و فضای تربیتی بر محبت، انتخاب آگاهانه و الگوگیری واقعی مبتنی باشد. این امر می تواند مبنایی علمی برای ارتقای کیفیت آموزش دینی در مدارس ابتدایی فراهم سازد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
فاطمه افشاری
دانشجوی کاردانی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه الزهرا اصفهان مرکز آموزش عالی امام خمینی کاشان
فاطمه زهرا جمشیدی
دانشجوی کاردانی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان پردیس فاطمه الزهرا اصفهان مرکز آموزش عالی امام خمینی کاشان