تجربه دانش آموزان از یادگیری علوم در فضاهای غیرکلاسیک (مثل حیاط مدرسه، آشپزخانه، طبیعت نزدیک مدرسه)

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 18

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IRNHAMAYESH01_119

تاریخ نمایه سازی: 10 آذر 1404

چکیده مقاله:

تجربه ی یادگیری علوم در فضاهای غیرکلاسیک همچون حیاط مدرسه، آشپزخانه و طبیعت نزدیک، به تدریج در ادبیات آموزشی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. پژوهش های متعدد در سال های اخیر نشان داده اند که محیط های متنوع یادگیری می توانند بر درک مفاهیم علمی، افزایش انگیزه دانش آموزان و توسعه مهارت های عملی آنان تاثیر بگذارند. در فضای کلاسیک، یادگیری اغلب محدود به تعامل های کلامی و منابع نوشتاری می شود؛ اما هنگامی که دانش آموزان در محیط های باز و ملموس قرار می گیرند، امکان تجربه گری مستقیم، مشاهده عینی و آزمون وخطا فراهم می شود. هدف این پژوهش کیفی، بررسی تجربه ی دانش آموزان از یادگیری علوم در فضاهای غیرکلاسیک و تبیین ابعاد مختلف ادراک و احساس آنان نسبت به این شیوه ی یادگیری است.روش این پژوهش بر پایه رویکرد کیفی و با بهره گیری از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانش آموزان پایه های مختلف طراحی شد. انتخاب فضاهای غیرکلاسیک به گونه ای بود که دانش آموزان بتوانند هم با عناصر طبیعی (مانند گیاهان، خاک و آب) و هم با محیط های روزمره (مانند آشپزخانه و حیاط مدرسه) ارتباط برقرار کنند. تحلیل داده ها نشان داد که تجربه ی یادگیری علوم در چنین محیط هایی سه محور اصلی را برجسته می سازد: نخست، افزایش حس درگیری و مشارکت فعال دانش آموزان؛ دوم، تقویت پیوند میان مفاهیم علمی و زندگی روزمره؛ و سوم، ارتقای توانایی های اجتماعی و همکاری گروهی.یافته های این مطالعه حاکی از آن است که یادگیری در فضاهای غیرکلاسیک نه تنها باعث افزایش علاقه و انگیزه دانش آموزان می شود، بلکه موجب شکل گیری درک عمیق تر و پایدارتر از مفاهیم علمی نیز می گردد. بسیاری از دانش آموزان اظهار داشتند که فعالیت های علمی در محیط های باز و خارج از کلاس رسمی، برایشان به مراتب لذت بخش تر از خواندن صرف کتاب درسی بوده است. افزون بر این، مشارکت در فعالیت های عملی مانند کاشت بذر، مشاهده ی تغییرات طبیعی یا آزمایش های ساده در آشپزخانه، حس مالکیت نسبت به فرآیند یادگیری را در آنان تقویت کرد. چنین احساسی به ویژه در میان دانش آموزانی که در محیط های کلاسیک اعتمادبه نفس پایینی داشتند، تاثیر چشمگیری داشت.از منظر معلمان نیز این نوع یادگیری فرصتی برای شناخت بهتر توانایی ها و علایق دانش آموزان فراهم می کند. معلمان مشاهده کردند که دانش آموزانی که در کلاس های درس کمتر مشارکت می کردند، در محیط های غیررسمی فعال تر و خلاق تر ظاهر شدند. به عبارت دیگر، فضای غیرکلاسیک می تواند زمینه ای برای کشف استعدادهای پنهان دانش آموزان باشد. همچنین این نوع یادگیری سبب شد که رابطه میان معلم و دانش آموز شکل صمیمانه تری به خود بگیرد و تعاملات آموزشی از حالت یک سویه خارج شود.با وجود مزایای فراوان، این پژوهش به برخی چالش ها نیز اشاره می کند. محدودیت های زمانی برنامه ی درسی، کمبود امکانات و نگرانی های ایمنی از جمله موانعی هستند که اجرای گسترده ی این نوع یادگیری را دشوار می سازند. با این حال، نتایج نشان می دهد که حتی فعالیت های کوتاه و ساده در خارج از کلاس می تواند اثرات مثبتی بر یادگیری علوم داشته باشد. بنابراین، بازنگری در طراحی آموزشی و فراهم کردن فرصت های بیشتر برای یادگیری در محیط های متنوع، ضرورتی اجتناب ناپذیر به شمار می آید.در نهایت، این پژوهش نتیجه می گیرد که تجربه ی یادگیری علوم در فضاهای غیرکلاسیک فرصتی ارزشمند برای پیوند دانش نظری با تجربه های عملی است. چنین یادگیری ای نه تنها به ارتقای سواد علمی دانش آموزان کمک می کند، بلکه آنان را برای مواجهه با مسائل واقعی زندگی توانمندتر می سازد. بر همین اساس، توصیه می شود نظام آموزشی کشور به تدریج با بهره گیری از رویکردهای میان رشته ای، استفاده از محیط های طبیعی و روزمره را در فرآیند آموزش علوم نهادینه سازد.

نویسندگان

فاطمه روبین

کارشناسی آموزش علوم تجربی دانشگاه فرهنگیان نسیبه پردیس شرافت ، تهران، ایران