طلاق عاطفی والدین با دیدگاه بررسی رویکردهای درمانی: مطالعه مروری

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 76

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

IRNHAMAYESH01_073

تاریخ نمایه سازی: 10 آذر 1404

چکیده مقاله:

طلاق عاطفی والدین زمانی اتفاق می افتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمی کنند. داشتن فرزند یا دیدگاه منفی جامعه به طلاق می تواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد. طلاق عاطفی در واقع اوج نادیده گرفتن زن و مرد در زندگی مشترک است. وقتی هر دو نسبت به هم بی تفاوت زیر یک سقف زندگی می کنند. هدف از این مطالعه طلاق عاطفی والدین با دیدگاه بررسی رویکردهای درمانی بود. بعد از جستجوی واژگان کلیدی همچون: طلاق عاطفی، فرزندان، اثربخشی طلاق عاطفی، رویکردهای درمانی در پایگاه های اطلاعاتی، مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی Magiran، irandoc، Google Scholar از سال های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ جمع آوری شدند. بررسی رویکردهای درمانی موثر بر درمان طلاق عاطفی نشان داد که منطبق با مقالات استخراج شده؛ رویکرد طرحواره درمانی هیجانی بیشترین استفاده را در طلاق عاطفی زوجین دارد بر زوجین متقاضی طلاق موثراست. طرحواره درمانی با کار کردن بر درون مایه های روانشناختی با همان طرحواره های ناسازگار اولیه در بیمارانی که دید منفی نسبت به توانایی های هیجانات و عواطف خود دارند در اصلاح و تغییر افکار و باورهای آنها اثربخش است. در بیان عواطف و بعد عاطفی طرحواره درمانی هیجانی باورهای شناختی را که به باورهای هیجانی گره خورده است را با توجه به راهبردهای تجربی، به چالش کشیده و این شرایط موجب می شود فرد نیازهای هیجانی ارضا نشده را که منجر به شکل گیری طرحواره های ناسازگار و به تنظیمی هیجانی می شود، بشناسد و به دنبال راه حل مناسب تمایل پیدا کند. لذا باعث کاهش طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق می شود.

نویسندگان

دانیال شاهوارپورنجف آبادی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خانواده، گروه روانشناسی، دانشکده روان شناسی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی، دانشگاه جامع انقلاب اسلامی، تهران، ایران

رضا اسدی نژاد

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خانواده، گروه روانشناسی، دانشکده روان شناسی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی، دانشگاه جامع انقلاب اسلامی، تهران، ایران

حسن عباسی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خانواده، گروه روانشناسی، دانشکده روان شناسی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی، دانشگاه جامع انقلاب اسلامی، تهران، ایران

امیرحسین رضائی

دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی خانواده، گروه روانشناسی، دانشکده روان شناسی و سبک زندگی ایرانی - اسلامی، دانشگاه جامع انقلاب اسلامی، تهران، ایران