درک و تجربه دانش آموزان با اختلالات یادگیری از استفاده ابزارهای فناورانه در فرایند آموزش
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 24
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
IRNHAMAYESH01_031
تاریخ نمایه سازی: 10 آذر 1404
چکیده مقاله:
پژوهش های سال های اخیر نشان داده اند که استفاده از فناوری های نوین آموزشی می تواند نقش بسزایی در ارتقای کیفیت یادگیری دانش آموزان، به ویژه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری، ایفا کند. این گروه از دانش آموزان معمولا در پردازش اطلاعات، توجه پایدار، خواندن، نوشتن یا محاسبات ریاضی با چالش های جدی مواجه اند و همین امر موجب می شود تجربه آن ها از فرایند آموزشی با سایر دانش آموزان تفاوت چشمگیری داشته باشد. در چنین شرایطی، ابزارهای فناورانه مانند نرم افزارهای کمک آموزشی، تبلت ها، تخته های هوشمند، برنامه های چندرسانه ای و حتی شبکه های اجتماعی آموزشی می توانند فرصت های جدیدی برای افزایش انگیزش، تعامل، تمرکز و درک عمیق تر مفاهیم فراهم سازند. هدف اصلی این پژوهش کیفی، بررسی و تبیین درک و تجربه زیسته دانش آموزان با اختلالات یادگیری از کاربرد این ابزارها در محیط آموزشی است.از دیدگاه مثبت، بیشتر دانش آموزان بیان کردند که فناوری باعث افزایش اعتمادبه نفس و خودکارآمدی آن ها شده است؛ زیرا امکان کنترل بیشتر بر فرایند یادگیری و یادگیری با سرعت شخصی سازی شده را فراهم آورده است. به علاوه، جذابیت های بصری و شنیداری نرم افزارها موجب شده بود که یادگیری برای آنان لذت بخش تر و معنادارتر شود. برخی نیز اشاره کردند که ابزارهای فناورانه توانسته اند موانع ارتباطی میان آن ها و معلمان یا همکلاسی ها را کاهش دهند و زمینه برای تعامل بیشتر فراهم گردد. در عین حال، تجربه های منفی نیز گزارش شد. برای مثال، بخشی از دانش آموزان اذعان داشتند که وابستگی بیش ازحد به ابزارهای فناورانه گاهی موجب کاهش تمرکز آن ها بر روی محتوای اصلی می شود یا مشکلات فنی مانند قطعی اینترنت، عدم دسترسی به تجهیزات یا نبود مهارت کافی در استفاده از نرم افزارها باعث دلسردی و اضطراب در آن ها شده است.تحلیل کلی یافته ها نشان داد که درک و تجربه دانش آموزان با اختلالات یادگیری از فناوری آموزشی به شدت وابسته به عواملی مانند سطح مهارت معلمان در به کارگیری ابزارها، میزان دسترسی پایدار به امکانات، حمایت خانواده و نگرش مدرسه به استفاده از فناوری است. بنابراین، نمی توان تنها با اتکا به ابزارهای فناورانه انتظار داشت مشکلات یادگیری این گروه از دانش آموزان برطرف شود، بلکه لازم است یک رویکرد چندبعدی شامل آموزش معلمان، طراحی برنامه های آموزشی بومی سازی شده، و ایجاد زیرساخت های مناسب نیز مدنظر قرار گیرد.اهمیت این پژوهش در آن است که صدای خود دانش آموزان با اختلالات یادگیری را منعکس می کند؛ صدایی که در بسیاری از تحقیقات آموزشی کمتر به آن توجه شده است. نتایج این مطالعه می تواند به معلمان، مشاوران آموزشی، سیاست گذاران و والدین کمک کند تا راهکارهایی اثربخش تر برای استفاده از فناوری در آموزش این گروه از دانش آموزان طراحی و اجرا نمایند. از سوی دیگر، پژوهش حاضر شکاف موجود در ادبیات پژوهشی کشور در زمینه تجربه زیسته این دانش آموزان را پوشش می دهد و با ارائه تصویری واقع گرایانه از فرصت ها و چالش های فناوری آموزشی، مبنایی برای تحقیقات بعدی در حوزه های مرتبط فراهم می آورد.در مجموع، می توان گفت که فناوری آموزشی نه یک راه حل مطلق برای رفع مشکلات یادگیری است و نه ابزاری بی فایده؛ بلکه کیفیت تجربه دانش آموزان در استفاده از آن به میزان زیادی به شیوه کاربرد، سطح حمایت، و زمینه های فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد. درک این تجربه ها از منظر خود دانش آموزان می تواند مسیر آموزش فراگیرتر و عادلانه تر را هموار کند و گامی مهم در جهت تحقق عدالت آموزشی به شمار رود.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سمیه خبازی
کارشناس مشاوره و راهنمایی دانشگاه آزاد اسلامی بهبهان، بهبهان، ایران