تاثیر هوش مصنوعی در تحول مدیریت و بهره وری سازمانی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 49

فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

RRCONF01_2716

تاریخ نمایه سازی: 8 آذر 1404

چکیده مقاله:

هوش مصنوعی (AI) به عنوان نیروی محرکه اصلی انقلاب صنعتی چهارم، در حال ایجاد تحولات بنیادین در پارادایم های مدیریتی سنتی و شیوه های کسب وکار در سراسر جهان است. این مقاله به بررسی عمیق تاثیرات چندوجهی هوش مصنوعی بر فرآیندهای مدیریتی و ارتقاء بهره وری سازمانی می پردازد. در دنیایی که داده ها به دارایی استراتژیک تبدیل شده اند، توانایی الگوریتم های یادگیری ماشین در پردازش حجم عظیم اطلاعات، شناسایی الگوهای پیچیده و ارائه پیش بینی های دقیق، امکان تصمیم گیری مبتنی بر شواهد را در سطوحی بی سابقه فراهم می آورد. این دگرگونی صرفا به اتوماسیون وظایف روتین محدود نمی شود، بلکه ساختارهای سازمانی را از حالت سلسله مراتبی خشک به ساختارهای چابک، داده محور و واکنش گرا تغییر می دهد. سیستم های هوشمند، از تحلیل عملکرد کارکنان گرفته تا بهینه سازی زنجیره های تامین و شخصی سازی تجربه مشتری، قابلیت های جدیدی را برای مدیران ایجاد می کنند که هدف نهایی آن، افزایش چشمگیر بهره وری در ابعاد مختلف است.تحول ناشی از هوش مصنوعی در مدیریت، نیازمند بازنگری در مفاهیم کلیدی نظیر رهبری، ساختار سازمانی و سرمایه انسانی است. سیستم های تصمیم یاری مبتنی بر هوش مصنوعی، نقش مدیران میانی را از صرفا نظارت بر اجرا به سمت رهبری استراتژیک، تفسیر نتایج تحلیلی و مدیریت تعاملات پیچیده انسان و ماشین سوق می دهند. در حوزه بهره وری، هوش مصنوعی از طریق اتوماسیون شناختی (Cognitive Automation)، زمان کارکنان را آزاد می کند تا بر فعالیت های نیازمند خلاقیت، همدلی و تفکر انتقادی تمرکز کنند. این تغییر پارادایم، بهره وری را نه فقط در سرعت انجام کار، بلکه در کیفیت خروجی، نوآوری محصول و توانایی سازمان برای انطباق سریع با شرایط متغیر بازار تعریف می کند. علاوه بر این، قابلیت های یادگیری مستمر الگوریتم ها، فرآیند بهبود مستمر (Kaizen) را در سطح عملیاتی و استراتژیک تقویت کرده و به سازمان ها اجازه می دهد تا به طور پویا خود را تنظیم کنند.با این حال، ادغام موفقیت آمیز هوش مصنوعی مستلزم غلبه بر چالش های متعددی است که ابعاد فناوری، انسانی، اخلاقی و حاکمیتی را در بر می گیرد. مسائلی نظیر سوگیری الگوریتمی (Algorithmic Bias)، امنیت داده های حساس، نیاز به بازآموزی نیروی کار و ابهامات اخلاقی پیرامون مسئولیت پذیری تصمیمات ماشینی، نیازمند تدوین چارچوب های سیاستی دقیق و رویکردهای مدیریتی پیشگیرانه هستند. بنابراین، این مقاله با تشریح جامع چارچوب های نظری، تحلیل تاثیرات عملی و ارائه راهکارهای عملیاتی، هدفمند است تا مدیران سازمانی، به ویژه در محیط ایران، بتوانند با درک عمیق پتانسیل ها و تهدیدها، مسیر مشخصی را برای بهره برداری استراتژیک از فناوری هوش مصنوعی در جهت دستیابی به بهره وری سازمانی پایدار ترسیم نمایند.

نویسندگان

نفیسه تاج آبادی

کارشناس آموزش ابتدایی