اقدام پژوهی : چگونه توانستم هیجان های منفی دانش آموزان را از طریق تقویت مهارت های همدلی و کار گروهی به همکاری مثبت تبدیل کنم؟
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1
فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CFTP11_4627
تاریخ نمایه سازی: 7 آذر 1404
چکیده مقاله:
این اقدام پژوهی با هدف بررسی و تبیین تاثیر آموزش مهارت های همدلی و کار گروهی بر کاهش هیجان های منفی همچون حسادت، خشم و ناامیدی در میان دانش آموزان ابتدایی صورت گرفت. با مشاهده ی رفتارهای منفی و چالش های ارتباطی در کلاس درس، ضرورت مداخله ای آموزشی و تربیتی احساس شد. با طراحی و اجرای برنامه های هدفمند، نظیر نشست های گفت وگو محور، فعالیت های گروهی، بازی های مشارکتی، و تمرین همدلی، تلاش شد فضای منفی کلاس به همکاری مثبت، حمایت متقابل و پیشرفت مشترک تبدیل شود. جمع آوری داده ها از طریق مشاهده ی رفتار دانش آموزان، مصاحبه های باز و تحلیل مشارکت در فعالیت ها انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که آموزش کاربردی این مهارت ها منجر به کاهش چشمگیر هیجان های مخرب و افزایش روحیه همکاری، اعتماد به نفس و احساس تعلق در میان دانش آموزان گردید. این پژوهش گام مهمی در جهت ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان محسوب می شود و قابل تعمیم به سایر مدارس ابتدایی است.وقتی کودک بیش از حد مورد محبت قرار می گیرد و این محبت زیاد باعث می شود که دائم نگران باشد که مبادا این محبت زیاد را از دست بدهد. وقتی دانش آموز در کلاس محبت بیش از اندازه ای از معلم خود دریافت نکند احساس بی ارزشی می کند و به کسانی که موفق تر از او هستند حسادت می ورزد. حمایت بیش از حد والدین کودک را ضعیف، ترسو و بسیار محطاط می کند. دانش آموز ضعیف و وابسته در کلاس به همکلاسی های مستقل و توانمند خود حسادت می کند. کنترل بیش از حد فرزند رفتار بسیار اشتباهی است که برخی والدین آن را مرتکب می شوند. وضع قوانین سختگیرانه مشکلات زیادی برای کودک ایجاد می کند و او را در آینده به فردی با عزت نفس پایین و اعتماد به نفس کم تبدیل می کند. دانش آموزانی که والدین سختگیری دارند عزت نفس و اعتماد به نفس کمتری دارند و به همین دلیل به همکلاسی های توانمند خود حسادت می کنندحسادت در افراد مختلف و به اشکال متفاوت جلوه می کند. چشم هم چشمی و مبارزه و رقابت نتیجه داشتن همین صفت است. حسادت می تواند مبنای بسیاری از پیروزی ها هم باشد، به شرط آنکه فرد به نسبت معمول و متعارفی این خصیصه را داشته باشد. اغلب دانش آموزان به دوستان صمیمی خود حسادت می کنند و دوست دارند همیشه نمره خودشان از نمره او بیشتر باشد و این عاملی در ایجاد رقابت بین دو نفر می باشد. ممکن است سوال اشتباه دوستش را که معلم متوجه نمی شده است، او بدهد. یک معلم نباید در اندیشه سرکوب این صنفت باشد، بلکه باید بتواند این ویژگی را در مسیر صحیح خود هدایت کند. اصولا نقش یک معلم در پرورش افراد باید نقش هدایت کننده باشد نه راهبرنده.یک معلم می تواند حس رقابت و حسادت را در گروه ها ایجاد کند. مثلا بدین ترتیب که افراد کلاس را در گروه های خاصی تقسیم کند. یادگیری در گروهها به اختیار باشد. سپس نامی را که هر گروه برای خود می پسندد برای آن گروه انتخاب کند. سپس به طور غیر مستقیم به ایجاد رقابت در این گروه ها بپردازد. او می تواند نمرات تمام افراد گروه جمع کرده و از آنها میانگین بگیرد و عدد بدست آمده را به عنوان نمره یک گروه در نظر بگیرد.حسادت جهتش به سمت شخص دیگر است. اما غبطه جهتش به سمت خود فرد است. مثلا ما وقتی به یک فرد زیبا حسادت می کنیم در دل می گوییم ای کاش زیبایی اش زایل شود اما وقتی غبطه می خوریم می گوییم من باید ورزش کنم تا تناسب اندام پیدا کنم و پوستم شاداب شود، تا ظاهرم بهتر شود. در واقع حسادت مثل یک زخم است که وقتی زخمی شدی دیگر زخمی شده ای، اما می توانی با دسترسی به یکسری راهکارها وجودت را واکسینه کنی که کمتر زخمی شوی و طوری حرکت کنی که تیرهای حسادت کمتر روی تنت بنشیند. اینجانب آموزگار پایه دوم ابتدایی بعد از برخود با چنین مشکلی در سال تحصیلی اخیر تصمیم گرفتم حس حسادت دانش آموزان را به رقابت تبدیل کنم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
صدیقه رئیسی بلوچی
کاردانی آموزش ابتدایی ،آموزگار دبستان شهید داشته ناحیه یک بندرعباس