بازنمایی ادراک معلمان از آموزش تلفیقی علوم با درس هنر: یک مطالعه کیفی

این پژوهش با هدف بازنمایی ادراک معلمان ابتدایی از آموزش تلفیقی علوم با درس هنر انجام شده و بر پایه رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی طراحی شده است. تمرکز پژوهش بر کشف تجربه های زیسته معلمان در پیوند دو حوزه علوم و هنر است تا معناهای ذهنی، درونی و شخصی آنان از این رویکرد آموزشی شناسایی شود. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۲ معلم ابتدایی شهر پیرانشهر که به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، گردآوری و با روش تحلیل مضمون در سه لایه کد اولیه، مضامین پایه و مضامین سازنده تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد معلمان، آموزش تلفیقی را به عنوان تجربه ای یادگیری چندوجهی، بستر معناسازی فعالانه، ابزاری برای ارتقاء انگیزه، و فرصتی برای ایفای نقش خود به عنوان طراح یادگیری درک می کنند. در عین حال، به محدودیت هایی همچون کمبود منابع، زمان و آموزش تخصصی اشاره دارند و بر ضرورت توانمندسازی حرفه ای و حمایت سازمانی برای تحقق موثر این رویکرد تاکید می ورزند. این ادراکات، چشم اندازی روشن از ظرفیت ها و چالش های آموزش تلفیقی در مدرسه ابتدایی ارائه داده و می تواند مبنایی برای بازاندیشی در سیاست گذاری ها و طراحی برنامه های تربیت معلم قرار گیرد.