هویت متلاشی در رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوبها»: خوانشی لاکانی از ذهن و زبان

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 41

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EJPS10_089

تاریخ نمایه سازی: 1 آذر 1404

چکیده مقاله:

رمان همنوایی شبانه ارکستر چوبها اثر رضا قاسمی یکی از پیچیده ترین و ساختارشکن ترین آثار منثور فارسی در دهه های اخیر است که با بهره گیری از روایت های گسسته زبان، چندلایه و شخصیت هایی درگیر با بحران روانی تجربه ی ذهنی انسان مدرن را به تصویر می کشد. این مقاله با هدف تحلیل فروپاشی هویت راوی و ساختار ذهنی او از منظر روانکاوی ژاک لاکان به بررسی عناصر روایی و زبانی این اثر می پردازد. زمینه ی نظری پژوهش بر مفاهیم کلیدی لاکان چون «ناخودآگاه ساختارمند چون زبان»، «دیگری بزرگ»، «مرحله ی آینه ای» و «میل» استوار است. روش تحقیق کیفی و تحلیلی است و با استفاده از خوانش روان کاوانه، به بررسی نحوه ی بازتاب اختلالات روانی، گسست هویتی و شکست زبان در روایت پرداخته می شود. سوال اصلی مقاله این است: چگونه ساختار ذهنی و زبانی راوی در همنوایی شبانه ارکستر چوبها بازتابی از فروپاشی هویت و ناتوانی در تثبیت خود در نظم نمادین لاکانی است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که راوی در این رمان نه تنها با دیگران بلکه با خود نیز بیگانه است؛ زبان روایت به جای ایجاد معنا، به ابزاری برای آشکارسازی گسست روانی تبدیل شده است. شخصیت اصلی در مرحله ی آینه ای گرفتار مانده و هرگز به انسجام نمادین نمی رسد؛ همچنین حضور دیگری بزرگ در قالب، صداها، خاطرات و ساختارها، قدرت به عنوان نیرویی کنترل گر اما غیر قابل دسترس میل راوی را به انسجام و معنا ناکام می گذارد. نتیجه گیری مقاله بر این نکته تاکید دارد که همنوایی شبانه ارکستر چوبها را می توان نه صرفا یک روایت داستانی بلکه بازتابی از ذهن متلاشی انسان مدرن دانست؛ ذهنی که در زبان گم شده، در هویت چندپاره گرفتار، است و در مواجهه با دیگری از معنا تهی می شود.

کلیدواژه ها:

رضا قاسمی ، همنوایی شبانه ارکستر چوبها ، ژاک لاکان ، هویت متلاشی

نویسندگان

ندا یانس

پسادکتری زبان و ادبیات فارسی