پارادایم شیفت موجهای سینمای سرمایه محور یا سینمای هم افزای اندیشه و سرمایه ایران

در جهان فلسفه و نظامهای اندیشگانی استواری هر اندیشه بر نوعی از سوژه هاست طبقه سوژگی بیشتر محصول نگرش کارل مارکس فیلسوف مطرح آلمانی است کتاب مهم سرمایه و نقش جامعه طبقاتی در تعیین سرنوشت انسان و در هم شکستن این تضادها برای متعادل کردن جامعه سینما میتواند ارتباط سریعتری با مخاطب برقرار کند چون سینما خود آینه جامعه است فاصله طبقاتی میتواند در آن کشمکش ایجاد کرده درام بسازد در سینمای ایران در دوران مختلف سینمای سرمایه محور در برخی دورانها مانند دهه سی و محوریت ناصر ملک مطیعی و دهه چهل و محوریت،فردین دوران محوریت فرزان دلجو با کلیشه های خاص مانند عشق پسر فقیر و دختر پولدار روبه رو بودیم در این سینما بیشتر صاحبان سرمایه نقش منفی داشتند و طبقه پایین نقش مثبت، اما کلیشه دیگری که از دوران سازندگی و با فیلم عروس افخمی و فروش آن شروع شد تحقیر طبقه پایین جامعه بود. این نوع تحقیر در دوران محوریت نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار با فیلمهای سعید روستایی در پوشش اعتراض و مطالبه گری امتداد پیدا کرد، دوران محوریت سینمای محمدرضا گلزار و مهناز افشار تا حدودی با حذف سوژه طبقات پایین همه چیز با ماشینهای گران و برج و لباسهای برند تعریف میشد تنها در این میان دو دوره غیر کلیشه گرای محوریت سینمای وثوقی در عصر سینمای کارگردانها یعنی موج نو و همچنین در دوره محوریت هدیه،تهرانی محمدرضا فروتن و فریبرز عرب نیا که مطالبه حقوق شهروندی و آزادیهای دانشجویی محور بود با دو فضای کلیشه زدا مواجهه بودیم که طبقه فقیر جامعه را بدون کلیشه و درست نشان میدادند. کلمات کلیدی سینمای سرمایه،محور طبقه سوژگی سینمای هم افزای

کلیدواژه ها:

سینمای سرمایه ، محور طبقه سوژگی ، سینمای هم افزای