Is There a Way Out? A Posthumanist Reading of Franz Kafka's 'A Report to An Academy'

داستان "گزارشی به یک آکادمی" اثر فرانتس کافکا داستان رد پیتر، یک میمون است که تبدیل شدن او به یک شخصیت شبیه به انسان پس از اسارتش را شرح می دهد. در حالی که داستان به طور ساختاری یک روایت کلاسیک از پیشرفت تمدن را تقلید می کند و مسیر انسان شدن را نشان می دهد، این مقاله به هدف فاش کردن داستان تاریک تطبیقی اجباری، داستان را به جای جشن گرفتن از تمدن، به انتقاد تبدیل می کند. با استفاده از چارچوب نظری پساانسان گرایی، این مطالعه تجزیه و تحلیل انتقادی سفر رد پیتر را به عنوان یک انتقاد از انسان گرایی و انسان محوریت ارائه می دهد. با استناد به نظریه های روزی برایدوتی، دونا هاراوی و ان. کاترین هیلز درباره پساانسان گرایی، مقاله بررسی می کند که چگونه تبدیل شدن رد پیتر نشان دهنده سیستم های تادیبی تقلید، نظارت و تنظیم بدنی است. با قرار دادن رد پیتر به عنوان یک موضوع شکسته و هیبرید، این مطالعه بررسی می کند که چگونه ادبیات می تواند سیستم هایی که تعریف و محدود می کنند چه یعنی "انسان" را فاش و بازجویی کند.

کلیدواژه ها:

پساانسان گرایی ، انسان گرایی ، جسمانیت ، هویت ، عاملیت ، سایبورگ