کاربرد هوش مصنوعی در تحلیل رفتار تربیتی معلمان و بهبود سبک های تربیتی آنان

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 17

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NHLECONF01_1279

تاریخ نمایه سازی: 29 آبان 1404

چکیده مقاله:

در دنیای نوین آموزش و پرورش، نقش معلم تنها به انتقال مفاهیم درسی محدود نمی شود، بلکه رفتار تربیتی او به عنوان عنصر فعال کننده فرآیند رشد شخصیت و شکل دهنده هویت و نگرش دانش آموزان، جایگاهی اساسی یافته است. معلم با شیوه های گفتاری، نوع نگاه، نحوه یاداره ی کلاس، درجه ی انعطاف، شیوه یپاسخ گویی به رفتارهای متفاوت دانش آموزان و میزان مشارکت دهی آنان در یادگیری، مستقیما بر کیفیت رشد عاطفی، انگیزشی و اخلاقی یادگیرندگان اثر می گذارد. با این حال، تحلیل رفتار تربیتی معلمان و اصلاح و ارتقای سبک های آنان همواره با چالش های جدی همراه بوده است. دشوار بودن مشاهده مداوم رفتارها، ذهنی بودن تفسیر روابط تربیتی، محدود بودن زمان بازخورد، و تاثیرگذاری عوامل شخصیتی، فرهنگی و محیطی، همگی باعث شده اند که نیاز به ابزارهای دقیق تر و عینی تر برای تحلیل رفتار تربیتی احساس شود. در چنین بستری، هوش مصنوعی به عنوان ابزاری توانمند و نوین، قابلیت آن را دارد که فرآیند تحلیل رفتار تربیتی معلمان را متحول سازد. هوش مصنوعی می تواند بر اساس داده های رفتاری، گفتاری و عملکردی معلمان در کلاس های حضوری یا مجازی، الگوهای تربیتی آنان را شناسایی کرده و سبک های تربیتی غالب را به صورت دقیق و بدون مداخله یبرداشت های شخصی تحلیل کند. این فناوری با بهره گیری از الگوریتم های یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی، توانایی آن را دارد که جزئی ترین عناصر تعامل، مانند لحن صدا، نوع بازخورد، میزان مشارکت دهی، فرصت دهی به دانش آموزان کم رو، شدت اعمال کنترل، یا شیوه تنظیم نظم و انضباط کلاس را به صورت هوشمندانه استخراج و بررسی کند. پژوهش حاضر بر آن است که نشان دهد چگونه استفاده از هوش مصنوعی می تواند به معلمان کمک کند تا رفتار تربیتی خود را بازتاب دهند، نقاط قوت و ضعف تعاملات خود را بشناسند و سبک تربیتی خود را به شکل تدریجی و هدفمند بهبود بخشند. یافته های حاصل از تحلیل هایصورت گرفته در این پژوهش نشان می دهد که معلمان پس از دریافت بازخورد مبتنی بر هوش مصنوعی، با درک عمیق تر از اثر رفتارهای خود بر دانش آموزان، به اصلاح روش های ارتباطی، استفاده بیشتر از شیوه هایمشارکتی، کاهش رفتارهای کنترلی و ایجاد فضای منعطف تر و انسانی تر در کلاس روی آوردند. همچنین مشخص شد که معلمانی که از بازخوردهای هوشمند استفاده کرده اند، به تدریجتوانسته اند سبک تربیتی خود را از الگوهای یک سویه و دستوری به سوی سبک های مبتنی بر گفتگو، تشویق، هدایت و تعامل فعال سوق دهند؛ سبک هایی که نقش دانش آموز را در یادگیری فعال، و نقش معلم را در هدایت و پشتیبانی معنا می بخشند. علاوه بر این، نتایج نشان داد که استفاده از سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی در تحلیل رفتار تربیتی نه تنها بر رفتار معلمان تاثیر می گذارد، بلکه اثرات گسترده ای بر رشد مهارت های اجتماعی، مسئولیت پذیری، افزایش مشارکت، بهبود نگرش به یادگیری و کاهش تنش عاطفی دانش آموزان دارد. از دیگر دستاوردها آن است که معلمان با اتکای آگاهانه به بازخوردهای هوشمند توانستند فرآیند تربیت را شخصی سازی کنند؛ به این معنا که برای هر دانش آموز، بسته به ویژگی های روحی، انگیزشی و رفتاری او، شیوه ی خاص و متناسبی برای تعامل و هدایت در نظر گرفته شود. در مجموع، این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که هوش مصنوعی نه جایگزین معلم، بلکه یاری رسان و پشتیبان اوست؛ ابزاری که می تواند فرآیند تربیت را از سطح تجربه های فردی و شهودی به سطح تحلیل علمی، هدفمند و قابل سنجش ارتقا دهد. این تحول می تواند زمینه ساز پرورش نسلی آگاه، مشارکت جو، مسئولیت پذیر و اندیشمند باشد و نقشی موثر در حرکت نظام آموزشی به سوی یادگیری عمیق، معنادار و انسان محور ایفا کند.

نویسندگان

حسین حلاج

کارشناسی مدیریت ورزشی

غزال پر مهردل

کارشناسی مهدسی کامپیوتر

زهرا رخشان

کارشناسی آموزش ابتدایی

محمد علی پندگل

کارشناسی آموزش ابتدایی