رابطه بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی در پرستاری نوین :مرور سیستماتیک و متاآنالیز

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 65

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EMACO03_295

تاریخ نمایه سازی: 29 آبان 1404

چکیده مقاله:

پرستاری، حرفه ای است درهم تنیده با احساس، تصمیم و تعهد؛ عرصه ای که در آن همدلی و ثبات هیجانی، به اندازه ی دانش بالینی اهمیت دارد. در دنیای پرستاری نوین، پرستار نه تنها حامل دانش مراقبت، بلکه نگهبان آرامش روانی بیماران است و این آرامش تنها زمانی میسر می شود که خود او از تعادل هیجانی برخوردار باشد. پژوهش حاضر با عنوان «رابطه بین هوش هیجانی و فرسودگی شغلی در پرستاری نوین؛ مرور سیستماتیک و متاآنالیز»، تلاشی سامان مند برای بررسی و تجمیع شواهد علمی است که نشان می دهد چگونه هوش هیجانی می تواند چون سپر روانی، پرستاران را در برابر فرسودگی محافظت کند.در دهه های اخیر، فرسودگی شغلی در میان پرستاران به یکی از دغدغه های اصلی نظام سلامت تبدیل شده است؛ پدیده ای که شامل سه بعد خستگی عاطفی، کاهش احساس کفایت شخصی و مسخ شخصیت است. فشارهای کاری، مواجهه ی پیوسته با درد و اضطراب بیماران، نبود حمایت کافی سازمانی و تضاد نقش ها، عواملی هستند که فرسودگی روانی را تشدید می کنند. در مقابل، هوش هیجانی یعنی توانایی درک، کنترل و به کارگیری احساسات خود و دیگران با ایجاد خودآگاهی، همدلی و مهارت در روابط انسانی، سازوکاری موثر برای مقابله با استرس های شغلی به شمار می آید.این پروپوزال با رویکرد مرور سیستماتیک و متاآنالیز طراحی شده تا به صورت علمی، جامع و مبتنی بر داده، رابطه میان دو متغیر کلان «هوش هیجانی» و «فرسودگی شغلی» را در حوزه ی پرستاری نوین بررسی کند. جست وجوی منابع در پایگاه های معتبر مانند PubMed، Scopus، Web of Science، CINAHL و Google Scholar انجام می شود. مقالات منتخب براساس معیارهای ورود (مطالعات تجربی کمی، پرستاران فعال در محیط های بالینی، مقیاس های معتبر سنجش هوش هیجانی و فرسودگی شغلی) استخراج خواهند شد. پس از ارزیابی کیفی با ابزارهای استاندارد، داده ها با مدل آماری متاآنالیز ترکیب می شوند تا اندازه ی اثر کلی و جهت ارتباط مشخص گردد.بر اساس فرضیه ی نظری، پرستارانی که از سطح بالاتری از هوش هیجانی برخوردارند، در مواجهه با تنش های محیط کار، واکنش های عاطفی سازنده تر نشان می دهند، توان حل تعارض بالاتری دارند و در نتیجه کمتر دچار خستگی روانی و فرسودگی می شوند. انتظار می رود متاآنالیز حاضر نشان دهد که هوش هیجانی یک متغیر پیش بینی کننده مثبت در سلامت روان و رضایت شغلی پرستاران است؛ عاملی که می تواند کاهش نرخ ترک شغل، افزایش کیفیت مراقبت، و ارتقای ارتباط انسانی میان تیم درمان و بیماران را در پی داشته باشد.اهمیت این پژوهش فراتر از آمار و داده هاست. نتایج آن می تواند راهنمایی ارزشمند برای مدیران بیمارستان ها و آموزش دهندگان پرستاری باشد تا در برنامه های توانمندسازی، آموزش هوش هیجانی را به عنوان مهارت محوری بگنجانند. همچنین می توان از یافته ها برای طراحی نظام های حمایتی روانی و برنامه های پیشگیری از فرسودگی در واحدهای پرت فشار مانند بخش های ویژه و مراقبت های اورژانسی بهره گرفت.در نهایت، مرور سیستماتیک و متاآنالیز حاضر تصویری روشن از حقیقتی بنیادین به دست می دهد: مراقبت موثر از بیمار، از مراقبت هوشمندانه از پرستار آغاز می شود. پرستارانی که احساسات خود را هوشمندانه می شناسند، دیگران را درک می کنند و توان کنترل هیجانات را دارند، نه تنها دچار فرسودگی نمی شوند، بلکه الهام بخش روح امید و آرامش به بیماران خواهند بود. این پژوهش گامی است در جهت بازتعریف مفهوم پرستاری انسانی و یافتن تعادل میان ذهن، احساس و ماموریت شغلی در دنیای نوین سلامت.

نویسندگان

سارا خبیر

گروه پرستاری، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران

آیدا خورشیدوند

گروه پرستاری، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران

آرین روزگرد

گروه پرستاری، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران

اشرف بیرامی

گروه پرستاری، واحد بندرعباس، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرعباس، ایران