اثربخشی تدریس مبتنی بر مدل یادگیری معکوس در توسعه تفکر انتقادی و مسئولیت پذیری یادگیری دانش آموزان درس فارسی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 50

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HSPC22_389

تاریخ نمایه سازی: 28 آبان 1404

چکیده مقاله:

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر مدل یادگیری معکوس بر توسعه تفکر انتقادی و مسئولیت پذیری یادگیری دانش آموزان در درس فارسی مقطع ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر X در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود. از این جامعه دو کلاس به صورت تصادفی انتخاب و یک کلاس به عنوان گروه آزمایش (تدریس معکوس) و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل (روش سنتی) گماشته شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه درس فارسی به شیوه کلاس معکوس آموزش دید؛ بدین صورت که محتوای آموزشی (ویدئوهای تدریس و مطالب خواندنی) پیش از هر جلسه در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و زمان کلاس به فعالیت های تعاملی، بحث گروهی و تمرین اختصاص یافت. برای سنجش تفکر انتقادی از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (۲۰۰۳) و برای سنجش مسئولیت پذیری یادگیری از پرسشنامه مسئولیت پذیری نعمتی استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که کاربرد روش تدریس معکوس به طور معناداری باعث افزایش تفکر انتقادی و مسئولیت پذیری یادگیری دانش آموزان در مقایسه با روش سنتی شده است (۰۵/۰>p). بدین ترتیب، فرضیه پژوهش تایید گردید. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که به کارگیری الگوی یادگیری معکوس توسط معلمان، موجب بهبود مهارت های تفکر انتقادی و تقویت حس مسئولیت پذیری در یادگیری دانش آموزان می شود و در نهایت عملکرد تحصیلی و مشارکت فعال آنان را ارتقا می بخشد. لذا پیشنهاد می شود سیاست گذاران آموزشی و معلمان، استفاده گسترده تر از این روش را در برنامه های درسی مورد توجه قرار دهند

نویسندگان

شیرین نفری

۱-دبیر ادبیات فارسی وزارت آموزش و پرورش

رامین بایرام زاده

۲-آموزگار وزارت آموزش و پرورش

جواد محمدی

۳- آموزگار وزارت آموزش و پرورش

مهران طایفه

۴- آموزگار وزارت آموزش و پرورش