فروکاوی روشنگری خاموشی روایتهای کلان در رمان صد سال تنهایی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 9

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MTCONF09_123

تاریخ نمایه سازی: 26 آبان 1404

چکیده مقاله:

این مقاله به بررسی نشانه های فلسفی و داستانی پست مدرنیسم در رمان «صد سال تنهایی» اثر گابریل گارسیا مارکز می پردازد، که نمود فروپاشی ارزش ها و فرآیند ساختارگشایی است. پست مدرنیسم به طور خاص نظریه های جهان شمول و سلطه قدرت های مرکزی مبتنی بر آن را به چالش می کشد و رویکردی شکاکانه نسبت به اهداف و ارزش های فرهنگ غربی اتخاذ می کند. رمان «صد سال تنهایی» تصویری چند بعدی از یک جهان کوچک ریز ارائه می دهد که نمادهایی از تاریخ، فرهنگ، دین و طبیعت در آن تنیده شده اند. این اثر را می توان نمادی از کلمبیا در سطح ساختارهای اجتماعی سیاسی آمریکای لاتین در سطح فرهنگی اسطوره ای مسیحیت در سطح عرفان دینی و حتی جهان و کیهان در سطوح تاریخی کهن الگویی و چرخه های انتروپی (آشفتگی) به شمار آورد. مقاله حاضر تمرکز خود را بر دو سطح فرهنگی اسطوره ای آمریکای لاتین و سطح تاریخی کهن الگویی جهان قرار داده است که در قالب سبک روایت پست مدرن درون روایت تاریخی مورد تحلیل قرار گرفته اند. از نظر فلسفی این مطالعه از نظریه های ژان فرانسوا-لیوتار درباره ابرروایت ها یا داستان های کلان بهره می گیرد. لیوتار معتقد است پروژه روشنگری و دیگر ابرروایت هایی که معرف، دانش، حقیقت، زمان و معنا بودند در عصر پست مدرن دچار زوال شده اند و دیگر قادر به مشروعیت بخشی به دانش و روایت جهان نیستند. رمان مارکز با استفاده از ابزارهایی چون زبان، فلسفه و اسطوره، این مفاهیم پسامدرن را به تصویر می کشد و نشان می دهد که حقیقت و دانش چندوجهی نسبی و فاقد قطعیت اند. بدین ترتیب، «صد سال تنهایی» به عنوان بازنمایی فروپاشی پروژه روشنگری و مفهوم «عمل گرایی عقلی» در قالب روایت ها و اسطوره های بومی و تاریخی درگیر نقد و بازاندیشی روایت های کلان و آرمان های جهانی است. این مقاله با تکیه بر مبانی فلسفی لیوتار و تعاریف پست مدرن در حوزه ادبیات نشان می دهد چگونه مارکز با بهره گیری از ساختار روایی پست مدرن، تجربیات فرهنگی و تاریخی آمریکای لاتین و جهان را به شکلی نمادین ترسیم و تحلیل می کند.

نویسندگان

نسترن ابراهیمی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه تهران