تحلیل دیدگاه معلمان درباره اثرگذاری راهبردهای نوین تدریس بر یادگیری دانش آموزان مقطع ابتدایی

هدف این پژوهش، تحلیل دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی درباره اثرگذاری راهبردهای نوین تدریس بر یادگیری دانش آموزان بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری (IPA) انجام شد. جامعه پژوهش شامل معلمان ابتدایی شهر نقده بودند که سابقه و تجربه کافی در به کارگیری راهبردهای نوین تدریس داشتند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت گرفت و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با معلمان جمع آوری شدند. تحلیل داده ها به شناسایی چهار مضمون اصلی منجر شد: ۱. ارتقای فعال بودن و مشارکت دانش آموزان، ۲. تعمیق و ماندگاری یادگیری، ۳. چالش ها و موانع اجرایی، و ۴. نقش آموزش و حمایت از معلمان. یافته ها نشان داد که معلمان به طور کلی دیدگاهی مثبت نسبت به راهبردهای نوین تدریس دارند و معتقدند این روش ها به افزایش انگیزه، تقویت مهارت های اجتماعی و خودراهبری در دانش آموزان منجر می شوند. همچنین، آن ها بر نقش این راهبردها در فهم عمیق تر مفاهیم، کاربرد دانش در موقعیت های واقعی، و توسعه تفکر انتقادی و حل مسئله تاکید کردند. با این حال، معلمان با چالش های متعددی نظیر محدودیت های زمانی و برنامه درسی، تراکم بالای کلاس ها و امکانات محدود، عدم آشنایی کافی با راهبردها، و مقاومت والدین و دانش آموزان مواجه بودند. در نهایت، معلمان بر نیاز به آموزش های تخصصی و عملی، حمایت های مدیریتی و زیرساختی، و تبادل تجربه بین معلمان برای تسهیل و بهبود کاربرد این راهبردها تاکید کردند. این پژوهش نشان می دهد که برای پیاده سازی موثر راهبردهای نوین تدریس در مقطع ابتدایی، رویکردی جامع شامل آموزش معلمان و فراهم آوردن بستر حمایتی و زیرساختی مناسب ضروری است.