اثربخشی طرحواره درمانی هیجان محور بر کاهش احساس پوچی و ناکامی در افراد دارای نشانه های مرزی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 35

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HEPCONF08_002

تاریخ نمایه سازی: 25 آبان 1404

چکیده مقاله:

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یکی از آسیب شناسی های روان شناختی پیچیده است که احساس پوچی مزمن و ناکامی شدید از ویژگی های محوری آن محسوب می شوند. این احساسات نه تنها منجر به اختلال در عملکرد روزمره و روابط اجتماعی می شوند، بلکه پیش آگهی درمان را نیز دشوار می سازند. در سال های اخیر، ادغام طرحواره درمانی (Schema Therapy) و درمان هیجان مدار (Emotion-Focused Therapy) در قالب «طرحواره درمانی هیجان محور» (EFS‑T) به عنوان رویکردی نوین برای مداخلات عمیق هیجانی–شناختی مطرح شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی EFS‑T بر کاهش احساس پوچی و ناکامی مزمن در افراد دارای نشانه های مرزی، با تمرکز بر یافته های کمی و کیفی و تحلیل پایداری اثرات مداخله است. این مطالعه یک مرور تحلیلی منتخب بر اساس جستجوی نظام مند در پایگاه های Scopus، PubMed، SID و Google Scholar بین سال های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۵ است. کلیدواژه ها شامل “Emotion-Focused Schema Therapy”، “Borderline Traits”، “Emptiness”، و “Chronic Frustration” بود. از میان ۴۲ مطالعه شناسایی شده، ۲۳ مورد واجد معیارهای ورود شدند. تحلیل داده ها در سه محور اصلی انجام شد: ۱) اثربخشی کمی (اندازه اثر، درصد کاهش)، ۲) الگوهای کیفی تغییر، و ۳) پایداری اثرات و عوامل موثر. مرور مطالعات نشان داد که EFS‑T کاهش معنی داری در شاخص های پوچی و ناکامی ایجاد می کند. تحلیل کیفی، چهار مضمون محوری شامل «اتصال مجدد به هیجان»، «تجربه حمایت در درمان»، «بازتعریف ناکامی» و «کنترل هیجان شدید» را آشکار ساخت. یافته های پیگیری ۳ تا ۱۲ ماهه، حفظ اثرات بین ۶۵٪ تا ۸۴٪ را نشان دادند. عوامل کلیدی در پایداری شامل تداوم تمرین های خارج از جلسات، دسترسی به حمایت اجتماعی ساختارمند، و مدیریت استرسورهای محیطی بودند. نتایج این مرور بیانگر اثربخشی و پایداری نسبی EFS‑T در کاهش پوچی و ناکامی افراد با نشانه های مرزی است. این رویکرد با تلفیق بازسازی شناختی طرحواره های ناکارآمد و پردازش هیجانی عمیق، مسیرهای چندگانه ای را برای تغییر فراهم می کند.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

فاطمه اسدزاده

کارشناسی ارشد روانشناسی گرایش بالینی، دانشگاه علوم پزشکی آزاد مرند، مرند، ایران

مهناز حسن زاده

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند، مرند، ایران

سمیرا قاسم زاده

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرند، مرند، ایران