بررسی اثر محتوای خشونت آمیز فضای مجازی بر رفتارهای پرخاشگرانه در نوجوانان

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 19

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SREDCONF01_2443

تاریخ نمایه سازی: 19 آبان 1404

چکیده مقاله:

با گسترش چشمگیر دسترسی نوجوانان به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، مواجهه ی آنان با محتوای خشونت آمیز به پدیده ای روزمره تبدیل شده است؛ پدیده ای که می تواند از طریق مکانیزم های شناختی، هیجانی و زیستی بر الگوهای رفتاری آنان تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه و تاثیر مواجهه ی مکرر با محتوای خشونت آمیز فضای مجازی بر رفتارهای پرخاشگرانه ی نوجوانان انجام شده است. این مطالعه ی علی–مقایسه ای با بهره گیری از چارچوب نظری نورواندامانه ی تنظیم هیجان (نقش متقابل آمیگدال و قشر پیش پیشانی)، نظریه ی یادگیری اجتماعی بندورا و مدل برانگیختگی عمومی (GAM) انجام شد. نمونه ی آماری شامل ۳۰۰ دانش آموز پسر و دختر ۱۳ تا ۱۸ سال از سه ناحیه ی آموزشی شهری بود که به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل: پرسش نامه ی مواجهه با محتوای خشونت آمیز مجازی (طراحی شده بر اساس مقیاس اندرسون و بوشمن، ۲۰۱۸)، مقیاس پرخاشگری باس و پری (BPAQ) و مصاحبه ی نیمه ساختاریافته درباره ی عادات مصرف رسانه ای بود. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندمتغیری و مدل یابی معادلات ساختاری بررسی شد.یافته ها نشان داد میان میزان مواجهه با محتوای خشونت آمیز و ابعاد پرخاشگری (هیجانی، زبانی، بدنی و خصومت درونی) رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد (p<۰.۰۱). علاوه بر این، تحلیل مسیرها آشکار ساخت که هیجان های منفی (به ویژه خشم و برانگیختگی شدید) نقش میانجی در تبدیل مواجهه با خشونت به رفتار پرخاشگرانه ایفا می کنند، به ویژه در نوجوانانی که از مهارت های تنظیم هیجان و بازداری شناختی پایین تری برخوردارند. نتایج همچنین تفاوت های جنسیتی را هویدا ساخت؛ پسران در بعد پرخاشگری بدنی و دختران در بعد خصومت شناختی نمرات بالاتری داشتند. تحلیل کیفی مصاحبه ها نیز نشان داد که عادی سازی خشونت، هم دلی زدایی تدریجی، و الگوبرداری از رفتارهای خشونت آمیز شخصیت های محبوب مجازی، به تضعیف کارکردهای بازداری در قشر پیش پیشانی منجر می شود.در مجموع، یافته ها بیانگر ضرورت طراحی برنامه های سواد رسانه ای، تقویت خودتنظیمی هیجانی و تفکر انتقادی در مدارس است تا نوجوانان بتوانند در برابر اثرات مخرب محتوای خشونت آمیز، تاب آوری شناختی و عاطفی خود را افزایش دهند. این نتایج می تواند مبنایی برای سیاست گذاری تربیتی و سلامت روانی در نظام آموزش و پرورش باشد.

نویسندگان