بررسی کاپیتالیسم در داستان مسخ فرانتس کافکا: نگاهی مارکسیستی

فرانتس کافکا (1883–1924) نویسنده آلمانی که در قرن بیستم داستان مسخ را نوشت، بیگانگی و مسائل سرمایه داری در جامعه مدرن را بیان می کند. سرمایه داری یک نظام اقتصادی است که در آن کالاهای تولیدی به دنبال سود هستند و این می تواند منجر به رشد اقتصادی و نابرابری شود. سرمایه داری در انقلاب صنعتی اوایل قرن نوزدهم شکوفا شد. فناوری های جدید منجر به افزایش تولید کارخانه ای و خلق ثروت شد. متفکران و فیلسوفان زیادی مانند آدام اسمیت، میلتون فریدمن، جان استوارت میل و... روی این جنبش کار کرده اند. همچنین برخی نظریه پردازان نظریه هایی درباره آن ارائه داده اند. برای مثال کارل مارکس (1818–1883) فیلسوف و اقتصاددان آلمانی نظریه هایی درباره جامعه سرمایه داری و اثر بیگانگی آن دارد. در مسخ کافکا گرگور سامسا مسئول تامین پول خانواده است بنابراین آن ها او را دوست دارند. یک صبح او به حشره تبدیل می شود. این باعث می شود نتواند سر کار برود. پس از مدتی والدین و خواهرش او را طرد می کنند چون نمی تواند پول بدهد. آن ها به مسائل مادی توجه دارند اما سامسا به عشق و توجه خانواده نیاز دارد. آن ها او را نادیده می گیرند و در نهایت او قربانی جامعه سرمایه داری می شود.

کلیدواژه ها:

انزوا ، بیگانگی ، کاپیتالیسم ، مارکسیسم ، مسخ