بررسی موانع رشد تفکر انتقادی و هوشمندسازی مدارس از دیدگاه مدیران متوسطه اول شهر بوشهر

هدف اصلی این پژوهش تبیین موانع رشد تفکر انتقادی و هوشمندسازی مدارس از دیدگاه مدیران متوسطه اول شهر بوشهر بود. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران متوسطه اول شهر بوشهر در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بالغ بر ۱۴۰ نفر بود که به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای ۱۰۱ نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه موانع تفکر انتقادی مراد ویسی(۱۴۰۰) و پرسشنامه هوشمندسازی مدارس نوری (۱۳۹۳) استفاده شد. برای تمامی متغیرهای پرسشنامه ها شاخص پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ دارای ضرایب بالاتر از ۸۰ میباشند و نشان از پایا بودن ابزار اندازه گیری میباشند روایی پرسشنامه ها از طریق روایی صوری و محتوایی تایید قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون در سطح آمار استنباطی از ازمون کلوموگروف-اسمیرنوف، آزمون تی یکطرفه و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان داد که موانع زیادی بر سر هوشمندسازی مدارس وجود دارد و با ایجاد بستر مناسب و زیرساختهای درست امکان دستیابی به سیستم آموزشی هوشمند اما پایدار و قوی را فراهم آورند. همچنین در مورد تفکر انتقادی موانع نشان از آن دارد که در زمینه فرهنگی-دینی، نیروی انسانی و سیستمی و مدیریتی در حوزه انسانی موانع وجود داشته که باید با برنامه ریزی دقیق این موانع رفع شود.

کلیدواژه ها:

تفکر انتقادی هوشمندسازی ، مدارس ، مدیران