نقش و جایگاه قانون در جامعه
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 32
فایل این مقاله در 9 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RTTCH04_2334
تاریخ نمایه سازی: 12 آبان 1404
چکیده مقاله:
پس از حق حیات انسان دارای حق آزادی است که بر اساس آن نسبت به غیر خدا آزاد است و این ارمغان اسلام در چهارده قرن پیش و پیام همه انبیاء الهی است. در عین حال هیچ عاقلی نمی تواند بپذیرد که جامعه انسانی بدون نظم و قانون باشد؛ وجود قانون، ضرورت دارد؛ اگرچه سبب محدود گشتن انسان و کم شدن آزادی او گردد. قانون موجب استحکام روابط اجتماعی و ایجاد اعتماد متقابل به عنوان سنگ بنای اولیه پرورش استعدادهای بشری می شود. بدون قانون نه اجتماعی حاصل میشود و نه پیشرفتی پدید می آید. بدیهی است که در حیات اجتماعی بر اثر تزاحم و اصطکاک منافع مشکلات و درگیری هایی به وجود می آید. بشر برای مرتفع کردن و جلوگیری از بروز مجدد این مشکلات و تعیین اختیارات و حقوق تک تک افراد، جامعه قوانینی را وضع کرد. انسان، آن وقت زندگی ممتاز از حیات گیاهی و حیوانی دارد که با دیگر انسانها ارتباط و هماهنگی داشته باشد؛ چه این توافق و ارائه خدمات متقابل، مقتضای طبع اولی او باشد و همین را تفسیر مدنی بالطبع » بودن او بدانیم و چه آنکه پذیرش خدمات متقابل و انقیاد در برابر قانون را محصول طبع اولی او ندانیم بلکه طبع اولی هر فردی را هلوع بودن و دیگران را به خدمت گرفتن و از آنان بهره کشی رایگان کردن بدانیم و خضوع او در برابر قانون را براساس اضطرار و طبق ضرورت ثانوی تفسیر کنیم. بنابراین باید نظمی حاکم باشد تا هیچ کس خود را بر دیگری تحمیل نکند و تنها در سایه این نظم عادلانه است که جامعه شکل می گیرد و حیثیت اجتماعی افراد انسان ظهور میکند و حیات اجتماعی آنان تحقق می یابد و از زندگی حیوانی و نباتی ممتاز می گردد. بدون نظم هرج و مرج بر جامعه بشری حاکم میگردد و سعادت انسان بر باد می رود. قرآن کریم کسانی را که میان اندیشه و رفتار و کردار و گفتار آنان هماهنگی نیست و هماهنگ با علم خود حرکت نمی کنند و به لازمه یقینشان ملتزم نمیشوند و گفتارهای گوناگون دارند، افرادی مبتلا به آشفتگی و هرج و مرج معرفی می فرماید:« بل کذبوا بالحق لما جائهم فهم فی امر مریج » (۷۲) و روشن است که انسانهایی این گونه و جامعه ای که دچار تعارض درونی و بی نظمی است، هیچگاه به کمال شایسته خویش نخواهند رسید.
نویسندگان
منیژه ورناصری قندعلی
کارشناس ارشد علوم اجتماعی، آموزش و پرورش شهرستان اندیکا