بررسی میزان پذیرش عاطفی معلمان نسبت به فناوری های هوشمند
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 33
فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NHLECONF01_860
تاریخ نمایه سازی: 11 آبان 1404
چکیده مقاله:
در دهه های اخیر، شتاب تحولات فناورانه در عرصه آموزش وپرورش، چهره یکلاس های درس را به گونه ای بنیادین دگرگون ساخته است. ورود فناوری های هوشمند نظیر تخته های دیجیتال، تبلت های آموزشی، پلتفرم های یادگیری تعاملی و ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، نه تنها فرایند انتقال دانش را متحول کرده، بلکه احساسات، نگرش ها و دلبستگی های عاطفی معلمان را نیز تحت تاثیر قرار داده است. ازاین رو، درک و سنجش میزان پذیرش عاطفی معلمان نسبت به فناوری های هوشمند، به منزله ی یکی از پیش شرط های اساسی موفقیت تحول دیجیتال در نظام آموزشی محسوب می شود. در این پژوهش، تلاش شده است تا با رویکردی ترکیبی و تحلیلی، ابعاد عاطفی پذیرش فناوری در میان معلمان مورد واکاوی قرار گیرد؛ زیرا برخلاف بعد شناختی یا فنی پذیرش فناوری، بعد عاطفی آن کمتر مورد توجه پژوهشگران آموزشی قرار گرفته است، در حالی که احساس امنیت، علاقه، ترس، اضطراب یا اشتیاق معلمان نسبت به فناوری، به طور مستقیم بر تصمیم گیری آنان برای به کارگیری ابزارهای نوین در کلاس درس تاثیر می گذارد.
بر اساس چارچوب نظری برگرفته از الگوی پذیرش فناوری دیویس (TAM) و نظریه ی احساسات مثبت و منفی فردریکسون، متغیرهای اصلی شامل نگرش عاطفی، اضطراب فناورانه، احساس شایستگی، و گرایش به نوآوری بررسی شده اند. جامعه ی آماری پژوهش را معلمان مقطع متوسطه در مدارس شهری و روستایی تشکیل داده اند و نمونه گیریبه صورت تصادفی طبقه ای صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ایمحقق ساخته با اعتبار محتوایی و ضریب پایاییکرونباخآلفای ۰/۸۹ بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (رگرسیونچندگانه و تحلیل واریانس) نشان داد که میزان پذیرش عاطفی معلمان نسبت به فناوری های هوشمند، رابطه ی مثبت و معناداری با احساس شایستگی فناورانه، حمایت سازمانی، و تجربه ی قبلی در استفاده از فناوری دارد. همچنین، یافته ها آشکار ساخت که در میان معلمان جوان تر، سطح پذیرش عاطفی بالاتر است و میزان اضطراب فناورانه در آنان به مراتب کمتر از معلمان باسابقهمی باشد.
در بعد کیفی، تحلیل مصاحبه های عمیق با تعدادی از معلمان نشان داد که احساس «بیگانگی عاطفی» در مواجهه با ابزارهای جدید، به ویژهزمانی کهآموزش های لازم به طور کافی ارائه نمی شود، از مهم ترین موانع پذیرش فناوری است. معلمان در توصیف تجربه ی خود از کلاس های هوشمند، از دو نوع احساس متناقض یاد کرده اند: نخست، حس شگفتی، کنجکاوی و انگیزش در اثر امکان یاددهی تعاملی؛ و دوم، احساس اضطراب، نگرانی از جایگزینی انسان با ماشین، و ترس از ناتوانی در کنترل محیط یادگیری دیجیتال. این دوگانگی عاطفی نشان می دهد که برای توسعه ی واقعی آموزش هوشمند، نباید تنها به بعد فنی تجهیز مدارس اکتفا کرد، بلکه باید بعد انسانی و عاطفی معلمان را نیز تقویت نمود.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که پذیرش عاطفی معلمان، عامل کلیدی در موفقیت برنامه های تحول دیجیتال است و بی توجهی به آن می تواند منجر به مقاومت پنهان، کاهش انگیزه ی مشارکت و افت کیفیت یاددهی شود. ازاین رو، پیشنهاد می شود سیاست گذاران آموزشی با طراحی برنامه های توانمندسازی عاطفی، کارگاه های آموزش همدلانه ی فناوری، و ایجاد فضای حمایتی در مدارس، زمینه ی رشد نگرش مثبت معلمان را فراهم آورند. همچنین، توسعه یفناوری های آموزشی باید به گونه ای انجام گیرد که حس کنترل، خودکارآمدی و لذت از کار با فناوری در معلمان تقویت گردد. در نهایت، پژوهش حاضر بر این باور است که فناوری زمانی در آموزش اثربخش خواهد بود که معلمان نه تنها آن را بفهمند، بلکه از صمیم قلب بپذیرند، به آن احساس تعلق داشته باشند و آن را در مسیر عشق به یادگیری و رشد دانش آموزان به کار گیرند.
کلیدواژه ها:
پذیرش عاطفی ، فناوری های هوشمند ، معلمان ، اضطراب فناورانه ، نگرش آموزشی ، خودکارآمدی فناورانه ، تحول دیجیتال در آموزش
نویسندگان
عامر کرد انجرکی
کارشناسی آموزش ابتدایی
ابوالفضل مومن کیخا
کاردانی آموزش ابتدایی
زینب جر
کاردانی آموزش ابتدایی
امیر خواجه پور
کاردانی آموزش ابتدایی