تحلیل و بررسی اهمیت و تاثیرات پرورش هوش عاطفی در بروز خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 31
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CONFOSTTPA03_770
تاریخ نمایه سازی: 10 آبان 1404
چکیده مقاله:
در دنیای پرشتاب و پیچیده ی امروز، نظام های آموزشی دیگر صرفا به دنبال انتقال دانش و مهارت های پایه ای مانند خواندن، نوشتن و حساب کردن نیستند؛ بلکه پرورش ابعاد عمیق تری از وجود انسان، همچون توانایی های عاطفی، اجتماعی و خلاقیت ذهنی، به یکی از اهداف کلیدی آموزش و پرورش تبدیل شده است. در این میان، هوش عاطفی (Emotional Intelligence) به عنوان یکی از مهم ترین مولفه های رشد همه جانبه ی انسان، نقشی حیاتی در شکل گیری شخصیت، انگیزش، روابط اجتماعی، و نیز شکوفایی استعدادهای خلاقانه ی دانش آموزان ایفا می کند. در واقع، پژوهش ها نشان داده اند که میزان موفقیت افراد در زندگی شخصی، تحصیلی و شغلی، بیش از آن که به ضریب هوشی (IQ) آنان وابسته باشد، به سطح هوش هیجانی (EQ) و توانایی مدیریت احساسات خود و دیگران ارتباط دارد. دوران ابتدایی به عنوان حساس ترین و پایه ای ترین مقطع در فرآیند رشد کودک، مرحله ای است که در آن بنیان های شخصیتی، عاطفی، و شناختی فرد شکل می گیرد. در این دوره، کودکان به تدریج می آموزند که چگونه احساسات خود را تشخیص دهند، آن ها را بیان کنند، نسبت به دیگران همدلی نشان دهند و در موقعیت های اجتماعی واکنش های مناسب بروز دهند. از سوی دیگر، خلاقیت که به عنوان توانایی تولید ایده های نو و راه حل های ابتکاری تعریف می شود، در صورتی می تواند رشد کند که بستر روانی و عاطفی امن و مثبتی برای کودک فراهم شده باشد. در نتیجه، پرورش هوش عاطفی نه تنها به بهبود روابط اجتماعی و کاهش رفتارهای منفی در کلاس کمک می کند، بلکه زمینه ساز رشد خلاقیت، تخیل، اعتمادبه نفس، و استقلال فکری نیز می شود.بر اساس نظریه های روان شناسانی همچون دانیل گلمن، پیتر سالوی و جان مایر، هوش عاطفی شامل مولفه هایی نظیر خودآگاهی، خودکنترلی، انگیزش درونی، همدلی و مهارت های اجتماعی است. وجود این مهارت ها در کودکان سبب می شود که آنان بتوانند هیجانات خود را بهتر درک کرده و در مسیر سازنده تری هدایت کنند. در واقع، کودکانی که از سطح بالاتری از هوش هیجانی برخوردارند، معمولا در حل مسئله، برقراری ارتباط با همکلاسی ها، مشارکت در فعالیت های گروهی و نیز بیان ایده های خلاقانه، عملکرد بهتری دارند. این ارتباط نزدیک بین هوش عاطفی و خلاقیت نشان می دهد که رشد یکی، می تواند زمینه ساز شکوفایی دیگری شود. در این پژوهش که به شیوه مروری و با مطالعه کتابخانه ای و مراجعه به مقاله ها و تحقیق های چاپ شده و مطالب دیجیتالی گرد آوری شده است و سعی بر آن شده که به تحلیل و بررسی اهمیت و تاثیرات پرورش هوش عاطفی در بروز خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی پرداخته شود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میان فرآیندهای هیجانی و شناختی در مغز، تعامل تنگاتنگی وجود دارد. به عبارت دیگر، احساسات مثبت موجب بهبود تفکر انتقادی، انعطاف پذیری ذهنی و توانایی حل مسئله می شوند؛ عواملی که همه از پیش نیازهای اصلی خلاقیت هستند. بنابراین، آموزش مهارت های عاطفی از سنین پایین، نه تنها موجب بهبود روابط فردی و اجتماعی می شود، بلکه نقش تعیین کننده ای در شکل گیری ذهن خلاق و سازنده در دانش آموزان ابتدایی دارد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زهره خلیلی فرد
نویسنده اول