روش های نوین تدریس و تاثیر آن بر یادگیری عمیق

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 64

فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPESCONF25_322

تاریخ نمایه سازی: 3 آبان 1404

چکیده مقاله:

در سال های اخیر، تحول سریع در فناوری های اطلاعاتی همراه با تغییر انتظارات اجتماعی-اقتصادی از نظام های آموزشی، آموزگاران و سیاست گذاران را به جستجوی رویکردهای نوآورانه در فرایند یاددهی–یادگیری واداشته است. مقصود این مقاله، بازتعریف و تحلیل هم زمان روش های نوین تدریس—شامل یادگیری مبتنی بر پروژه، کلاس معکوس، یادگیری بازی محور و به کارگیری فناوری های آموزشی نوین—و سنجش تاثیر هر یک بر تحقق «یادگیری عمیق» دانش آموزان و دانشجویان است. «یادگیری عمیق» در این نوشتار به عنوان فرایندی تعریف می شود که به ایجاد فهم ساختاری، توانایی تعمیم مفهومی، تفکر انتقادی و خودتنظیمی یادگیرنده می انجامد؛ فراتر از بازیابی صرف اطلاعات سطحی یا حفظیات کوتاه مدت. بررسی های نظری و شواهد تجربی نشان می دهند که روش های فعال سازانه که یادگیرنده را در موقعیت حل مسئله، تولید محصول یا تعامل معنا دار با محتوا قرار می دهند، زمینه ساز یادگیری عمیق تر هستند؛ ولی تحقق کامل این هدف مستلزم طراحی هدفمند منابع، آموزش معلمان، زیرساخت های فناورانه و ارزیابی مبتنی بر اهداف شناختی فرادانشی می باشد.در این مقاله پس از مروری تاریخی بر تحول روش های تدریس و تمایز میان یادگیری سطحی و عمیق، چارچوب نظری تبدیل روش های نوین به عملکردهای عملیاتی در کلاس و محیط مجازی تشریح شده است. سپس به معرفی و تحلیل چهار دسته اصلی روش های نوین پرداخته می شود: یادگیری مبتنی بر پروژه (PBL)، تدریس معکوس (Flipped Classroom)، یادگیری بازی محور (Game-based Learning) و به کارگیری فناوری های نوین آموزشی (نرم افزارها، سامانه های مدیریت یادگیری و پلتفرم های تعاملی). هر روش با ارائه مثال های کاربردی، فرصت ها، محدودیت ها و شاخص های ارزیابی مرتبط، به صورت جداگانه بررسی شده است. بخش روش شناسی این پژوهش رویکرد توصیفی-تحلیلی را دنبال می کند؛ یعنی گردآوری داده ها از ادبیات نظری و پژوهش های تجربی منتشرشده، تحلیل انتقادی و مقایسه شواهد برای استخراج الگوهای موثر. در بخش بحث و تحلیل، نتایج شواهد داخلی و خارجی تطبیق داده شده و نقاط توافق و اختلاف میان مطالعات مختلف بازشناسی شده اند.یافته ها نشان می دهند که روش هایی که مشارکت فعال یادگیرنده، تولید اثری ملموس (محصول یا پروژه)، بازخورد سازنده و فرصت بازاندیشی را فراهم می آورند، بیش ترین سازگاری را با معیارهای یادگیری عمیق دارند؛ به ویژه وقتی معلمان آموزش دیده، محتوای مناسب و ابزارهای الکترونیکی پشتیبان وجود داشته باشند. از سوی دیگر، چالش هایی چون مقاومت فرهنگی نسبت به تغییر روش های مرسوم، کمبود زمان و منابع، ضعف زیرساخت های فناوری در برخی موسسات و نیاز به توانمندسازی حرفه ای معلمان می توانند کارایی این روش ها را تضعیف کنند. در خاتمه، راهکارهای ملموس و سیاستی برای پیاده سازی موثر (از جمله بازطراحی برنامه های درسی، تدوین معیارهای ارزیابی یادگیری عمیق، تقویت تربیت معلم و توسعه بسترهای نرم افزاری بومی) پیشنهاد شده و جهت پژوهش های آینده، تمرکز بر اندازه گیری سازه های شناختی-عاطفی یادگیری عمیق و مطالعات طولی پیشنهاد می گردد.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

محمد پیروز

۱- فرهنگی آموزش و پرورش۴۲۲۰۳۸۶۶۹۶

موسی حسین زاده

۲- فرهنگی آموزش و پرورش۴۲۲۰۲۵۷۰۱۲

سیروس ارجمند

۳- فرهنگی آموزش و پرورش۴۲۲۰۳۶۵۴۲۷

علی اصغر دادخدائی نسب

۴- فرهنگی آموزش و پرورش۳۱۵۰۵۰۴۵۴۶