بررسی کارکردهای نظام آموزشی از منظر روان شناسی آسیب و جامعه شناسی آموزش

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 27

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAECONFM01_6225

تاریخ نمایه سازی: 1 آبان 1404

چکیده مقاله:

نظام آموزشی هر جامعه نه تنها نهادی برای انتقال دانش و بازتولید فرهنگ است، بلکه ساختاری روانی–اجتماعی محسوب می شود که در تعامل مستمر با فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و هیجانی افراد، نقش تعیین کننده ای در سلامت روان و یکپارچگی اجتماعی ایفا می کند. از منظر روان شناسی آسیب (Psychopathology)، مدرسه می تواند محیطی برای پیشگیری یا تشدید آسیب های روانی باشد؛ زیرا نحوه ی سازمان دهی روابط قدرت، ارزشیابی تحصیلی، و سبک های مدیریتی مدرسه مستقیما بر تعادل هیجانی و شکل گیری خودپنداره ی دانش آموزان اثر می گذارد. ساختارهای آموزشی مبتنی بر رقابت، فشار، یا انقیاد هیجانی ممکن است موجب فعال سازی مزمن محور HPA و بروز اختلالات اضطرابی، افسردگی یا بی احساسی هیجانی شوند. در مقابل، نظام هایی که بر تنظیم هیجان، همدلی، یادگیری اجتماعی–هیجانی (SEL) و عدالت آموزشی تاکید دارند، نقش محافظتی در برابر آسیب های روانی ایفا کرده و موجب تقویت شبکه های پاداش عصبی، احساس تعلق مدرسه ای و خودکارآمدی تحصیلی می شوند.از دیدگاه جامعه شناسی آموزش، نظام آموزشی بازتابی از ساخت قدرت، سرمایه فرهنگی و گفتمان های اجتماعی حاکم است. بازتولید نابرابری از طریق سازوکارهایی چون طبقه بندی، فرم ارزشیابی، زبان معیار، و انتخاب محتوا، به شکل گیری چرخه های حاشیه سازی و تهدید هویت اجتماعی گروه های دانش آموزی منجر می شود. همچنین، این نظام از رهگذر جامعه پذیری انضباطی و انتقال هنجارهای رقابت یا اطاعت، الگوهای خاصی از شخصیت اجتماعی را تثبیت می کند. در نتیجه، مدرسه می تواند هم به مثابه سازوکار کنترل اجتماعی و هم میدان مقاومت فرهنگی عمل کند؛ مکانی که در آن فرد میان سازگاری با نظم نهادی و حفظ تمامیت روانی خود در کشاکش است.تحلیل تلفیقی دو دیدگاه نشان می دهد که فهم کارکردهای نظام آموزشی صرفا با ارزیابی نتایج تحصیلی ممکن نیست، بلکه نیازمند رویکرد میان رشته ای مبتنی بر نورواندازه گیری، تحلیل گفتمان، و مطالعه ی تجارب زیسته ی معلمان و دانش آموزان است. در چنین رویکردی، مدرسه نه عرصه ای صرفا شناختی، بلکه شبکه ای هیجانی–اجتماعی قلمداد می شود که تنظیم روانی جمعی را بازنمایی می کند. توجه همزمان به شاخص های سلامت روان، هویت فرهنگی، و عدالت آموزشی می تواند امکان گذار از نظام های بازتولیدگر آسیب به نظام های تاب آور و التیام بخش را فراهم آورد.