تاثیر عرفان اسلامی بر شکل گیری زیبایی شناسی شعر فارسی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 4
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
SREDCONF01_2081
تاریخ نمایه سازی: 1 آبان 1404
چکیده مقاله:
عرفان اسلامی از سده های نخستین شکل گیری تمدن ایرانی اسلامی، سرچشمه ای بنیادین برای تکوین نگرش زیبایی شناختی در شعر فارسی بوده است. این جریان فکری نه تنها چارچوب محتوایی شعر را از سطح توصیف حسی به مرتبه ی شهود باطنی و معرفت گرایانه ارتقا داد، بلکه ساختار زبان، تصویر و موسیقی شعر را نیز بر اساس تجربه ی وحدت وجود و عشق الهی دگرگون ساخت. در شعر فارسی، زیبایی بیش از آنکه امری صرفا هنری یا حسی باشد، بازتابی از حقیقت متعالی تلقی می شود؛ حقیقتی که در عرفان اسلامی به عنوان پرتو جمال الهی و تجلی اسماء و صفات خداوند در جهان معرفی شده است. به همین سبب، شاعر ایرانی اغلب خود را سالکی می بیند که در جست وجوی گوهر عشق، از صورت های ظاهری عبور کرده و به معنا و حقیقت زیبایی دست می یابد.از منظر تاریخی، تاثیر عرفان اسلامی ابتدا در آثار سنایی و عطار تجلی یافت و سپس در شعر مولوی و حافظ به اوج رسید؛ جایی که زیبایی شناسی شعر نه در قالب صناعت لفظی، بلکه در قالب مشاهده ی عشق و وحدت موجودات با حق آشکار شد. در این چارچوب، مفاهیمی چون عشق، فنا، دیدار، سیر و سلوک، و وصل، عناصر بنیادین در ساخت تصویر شاعرانه شده اند. این مفاهیم علاوه بر محتوای معنوی، موجب دگرگونی فرم و زبان شعر نیز شدند؛ زیرا شاعر عارف برای بیان تجارب شهودی ناگزیر بود از ظرفیت های نماد، ایهام، پارادوکس و موسیقی درونی زبان بهره گیرد. بدین ترتیب، عرفان اسلامی بستری فراهم کرد که در آن زیبایی نه به مثابه زینت کلام، بلکه به مثابه جلوه ی حقیقت در تجربه ی شاعرانه معنا یافت.در حوزه ی فلسفه ی هنر نیز عرفان اسلامی پیوندی ژرف میان زیبایی و خیر برقرار ساخت؛ چنان که زیبایی در شعر عارفانه هم زمان تجلی اخلاق، عشق و معرفت است. این نگرش سبب شد تا شعر فارسی به یکی از ژرف ترین صورت های بیان معنوی در ادبیات جهان بدل شود. همچنین، بنیان زیبایی شناسی عرفانی در شعر فارسی در ساختارهای بلاغی و موسیقای کلام نیز اثرگذار بوده است؛ به گونه ای که وزن، قافیه، و تکرار درونی واژگان اغلب بیانگر سیر تدریجی سالک از کثرت به وحدت اند.بنابراین، عرفان اسلامی نه صرفا یک موضوع در شعر، بلکه زیربنایی فلسفی برای درک زیبایی محسوب می شود؛ زیباشناسی ای که از تجربه ی درونی، تامل وجودی و عاطفه ی الهی برمی خیزد. نتیجه آن است که شعر فارسی در سیر تاریخی خود، از ساحت حسی و تغزلی به ساحت رمزی و معرفتی گذر کرده و با تکیه بر بینش عرفانی، بنیان زیبایی را بر وحدت، عشق و حضور الهی استوار ساخته است.
کلیدواژه ها:
عرفان اسلامی ، زیبایی شناسی ، شعر فارسی ، عشق الهی ، وحدت وجود ، تجربه ی شهودی ، زبان نمادین ، مولوی ، حافظ ، سنایی ، فلسفه ی زیبایی
نویسندگان
الهام منصوری
دبیر
مادح علی اقدم
دبیر