تاثیر به کارگیری شیوه های کیفی نوین سنجش در مدارس بر ارتقای سطح یادگیری دانش آموزان

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 9

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

EPCS04_3134

تاریخ نمایه سازی: 30 مهر 1404

چکیده مقاله:

ین پژوهش، شیوه های معاصر سنجش کیفی در محیط های آموزشی و نقش آن ها در ارتقای فرآیند یاددهی-یادگیری را مورد کاوش قرار داده است. روش های متداول قدیمی که اساسا بر امتیازدهی و آزمون های مکتوب استوار هستند، روزبه روز بیشتر در پاسخگویی به نیازهای پیچیده و همه جانبه تحصیلی دانش آموزان ناتوان تشخیص داده می شوند. بنابراین، رویکردهای جدید ارزیابی که بر پایه سنجش های کیفی، ارتباطات مداوم و اصلاحی، و نظرات بهبودبخش شکل گرفته اند، قادرند اثری قابل ملاحظه در بالا بردن سطح کیفی آموزش بر جای گذارند. در این مسیر، تکنیک هایی چون ارزشیابی بر مبنای طرح، سنجش توسط خود فرد، و ارزیابی توسط همگروهی ها معرفی و واکاوی گردیدند. این تحقیق، الگوهای نوین سنجش در مدارس را تحلیل نموده و تاثیرات آن ها را بر روندهای تدریس و یادگیری مورد مطالعه قرار داده است. همچنین، موانع و ملاحظات عملی مربوط به استقرار این راهکارها نیز مدنظر واقع شد. نتایج حاکی از آن است که این الگوها می توانند به شکل معناداری به پرورش قابلیت های تفکر نقاد، مهارت حل چالش و احساس تعهد در یادگیرندگان یاری رسانند. با این وجود، به کارگیری این راهکارها در چارچوب آموزشی با مشکلاتی از قبیل opposizione معلمان، کمبود امکانات، و نبود یکپارچگی در معیارها روبرو است که فائق آمدن بر آن ها مستلزم طراحی و پشتیبانی های نظام مند از جانب نهادهای سیاست گذار آموزشی، مدارس و اولیاء می باشد. مقاله نشان می دهد که روش های کیفی سنجش، به ویژه در فضاهای آموزشی که هدفشان پرورش مهارت های فردی و جمعی دانش آموزان است، بسیار سودمند و اثرگذار هستند. این راهکارها علاوه بر تاکید بر یادگیری مستمر و گروهی، این فرصت را برای مربیان فراهم می سازند تا نظرات سریع و هدفمندتری ارائه داده و بدین وسیله مسیر یادگیری را کارآمدتر رهبری نمایند. افزون بر این، سنجش کیفی می تواند باعث افزایش انگیزه و اشتیاق فراگیران towards مباحث گوناگون گردد، زیرا بر پایه استعدادها و رشد شخصی آنان متمرکز است و نه فقط بر اساس ارقام و رتبه ها. با در نظر گرفتن یافته های تحقیق، این مطالعه راهکارهایی برای بهینه سازی اجرای این روش ها پیشنهاد می دهد که شامل آموزش مستمر مربیان، ارتقای زیرساخت های دیجیتال، یکسان سازی استانداردهای ارزشیابی، و توجه به جنبه های روان شناختی فرآیند سنجش است. در پایان، سفارش می شود که سیاست گذاران عرصه آموزش در نظر داشته باشند که تحول در روش های سنجش می بایست به شکل تدریجی و با تامین پشتیبانی های ضروری انجام پذیرد تا از میزان مقاومت های پیش رو و دشواری های اجرایی کاسته شود.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

رضا جلیلیان

آموزگار ابتدایی، اداره آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرمانشاه

صدف کارگر

آموزگار ابتدایی، اداره آموزش و پرورش منطقه ۹ تهران

سجاد سجاد ورمزیار

معاون اجرایی مدرسه، اداره آموزش و پرورش ناحیه ۲ کرمانشاه

محمد احمدی

آموزگار ابتدایی، اداره آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرمانشاه