توانمندسازی، بر این ایده استوار است که فناوری باید در خدمت تقویت عاملیت و حرفه ای گری معلم

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 73

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAECONFM01_6051

تاریخ نمایه سازی: 27 مهر 1404

چکیده مقاله:

محور نخست، یعنی توانمندسازی، بر این ایده استوار است که فناوری باید در خدمت تقویت عاملیت و حرفه ای گری معلم قرار گیرد، نه تضعیف آن. این دیدگاه در تقابل با نگاه جبرگرایانه فناورانه ای قرار دارد که معلم را موجودی منفعل در برابر پیشرفت های تکنولوژیک می پندارد که باید خود را با آن تطبیق دهد یا حذف شود. مبنای نظری این محور را می توان در نظریه های یادگیری سازنده گرا و اجتماعی-فرهنگی یافت. از منظر سازنده گرایی، یادگیری فرآیندی فعالانه است که در آن، فراگیر دانش را بر اساس تجارب و تعاملات خود با محیط بنا می کند. در این دیدگاه، معلم نقش تسهیل گری را بر عهده دارد که با طراحی محیط های یادگیری غنی، فراگیر را به چالش کشیده و او را در فرآیند ساخت دانش یاری می کند. هوش مصنوعی می تواند ابزاری قدرتمند در دست چنین معلمی باشد. برای مثال، معلم می تواند از تحلیل های پیش بینانه یک سامانه هوشمند برای شناسایی دانش آموزانی که در معرض خطر افت تحصیلی قرار دارند، استفاده کرده و مداخلات به موقع و شخصی سازی شده ای را برای آنان طراحی کند. یا می تواند با استفاده از ابزارهای تولید محتوای هوشمند، سناریوهای یادگیری پیچیده و چندرسانه ای را با سرعتی بسیار بیشتر از گذشته خلق نماید. شایستگی معلم در این بعد، شامل توانایی ارزیابی انتقادی ابزارهای هوش مصنوعی، انتخاب مناسب ترین آن ها برای اهداف آموزشی خاص، طراحی فعالیت های یادگیری خلاقانه با محوریت این ابزارها، و تفسیر داده های حاصل از آن ها برای بهبود مستمر فرآیند تدریس است. پیشینه عملی در این زمینه نشان می دهد که بخش بزرگی از تلاش های صورت گرفته برای تلفیق فناوری در آموزش، بر همین بعد متمرکز بوده است. پژوهش های متعددی، تاثیر مثبت استفاده از سامانه های تدریس هوشمند، بازی وار سازی و ابزارهای یادگیری تطبیقی را بر انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نشان داده اند. بااین حال، اغلب این پژوهش ها، معلم را صرفا به عنوان «کاربر» نهایی فناوری در نظر گرفته و به نقش او به عنوان «طراح» و «کنشگر راهبردی» کمتر پرداخته اند. پژوهش خرازی و همکاران (۱۳۹۸) در طراحی الگوی شایستگی فناورانه معلمان ایرانی، گام مهمی در این راستا برداشت و بر ابعادی چون «رهبری و مدیریت تغییر» و «نوآوری در طراحی آموزشی» تاکید کرد، اما تمرکز آن پژوهش بر فناوری های دیجیتال به طور عام بود و الزامات خاص هوش مصنوعی را به تفصیل مورد بررسی قرار نداده بود.

نویسندگان