الگوی نوین تدریس تمام ساحتی مبتنی بر ظرفیت های هوش مصنوعی

تحولات پرشتاب قرن بیست و یکم و پیچیدگی های روزافزون جوامع، نظام های آموزشی را با چالش بازنگری در اهداف، رویکردها و روش های سنتی مواجه ساخته است. رویکردهای تقلیل گرایانه که صرفا بر انتقال دانش و پرورش ساحت شناختی متمرکز هستند، دیگر پاسخگوی نیاز به تربیت انسان هایی چندبعدی، خلاق و مسئولیت پذیر نیستند. در مقابل، پارادایم آموزش تمام ساحتی با تاکید بر رشد یکپارچه تمامی ابعاد وجودی متربی (شناختی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، زیستی و زیبایی شناختی) به عنوان یک جایگزین مطلوب مطرح شده است. هم زمان، ظهور هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری تحول آفرین، ظرفیت های بی سابقه ای را برای شخصی سازی، تعمیق و غنابخشی به فرآیندهای یاددهی-یادگیری فراهم آورده است. مسئله اصلی این پژوهش، وجود خلاء در پیوند نظام مند میان اهداف والای آموزش تمام ساحتی و قابلیت های فنی هوش مصنوعی است. این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد مفهومی-استنتاجی، به ارائه یک الگوی نوین تدریس با عنوان «الگوی تدریس تمام ساحتی هوش یار» می پردازد. این الگو بر اصولی همچون انسان محوری، یکپارچگی، شخصی سازی و کاربست اخلاقی استوار است و شامل پنج مرحله اجرایی است: (۱) تشخیص و پروفایل سازی تمام ساحتی، (۲) طراحی مسیر یادگیری شخصی سازی شده، (۳) تعامل و یادگیری هوش یار، (۴) ارزشیابی تکوینی و بازخورد مستمر، و (۵) تامل و بازنگری. در این الگو، هوش مصنوعی نه به عنوان جایگزین معلم، بلکه به مثابه یک دستیار هوشمند عمل می کند که با تحلیل داده ها، ارائه محتوای انطباقی و ایجاد تجارب یادگیری غنی، به معلم در راستای تحقق اهداف تربیت تمام ساحتی یاری می رساند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تلفیق هوشمندانه هوش مصنوعی با اصول آموزش تمام ساحتی می تواند به گذار از آموزش انبوه و تک بعدی به سمتی عمیق، شخصی و جامع منجر شود که در آن هر دانش آموز فرصت شکوفایی کامل استعدادهای خود را در تمامی ساحت ها پیدا می کند.

کلیدواژه ها:

الگوی تدریس ، آموزش تمام ساحتی ، هوش مصنوعی ، شخصی سازی یادگیری ، ساحت های تربیتی ، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.