چالش های اجرای حکمرانی هوشمنددرنظام آموزشی ایران

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 55

فایل این مقاله در 25 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NHLECONF01_194

تاریخ نمایه سازی: 25 مهر 1404

چکیده مقاله:

در دهه های اخیر، مفهوم «حکمرانی هوشمند» به عنوان یکی از جدیدترین و موثرترین رویکردهای مدیریت نظام های عمومی، به ویژه در بخش آموزش وپرورش، مطرح شده است. حکمرانی هوشمند دربردارنده مجموعه ای از سیاست ها، فناوری ها و سازوکارهای تعاملی است که هدف آن ارتقای شفافیت، کارآمدی، پاسخگویی و مشارکت ذی نفعان در فرآیند تصمیم گیری های آموزشی است. در نظام آموزشی ایران، گرچه در سال های اخیر تلاش هایی برای دیجیتالی سازی ساختارها، الکترونیکی کردن فرآیندها و توسعه پلتفرم های مدیریتی و آموزشی انجام شده، اما اجرای کامل حکمرانی هوشمند همچنان با چالش های متعددی روبه رو است. این چالش هانه تنها فنی و فناورانه، بلکه فرهنگی، ساختاری، مدیریتی و حتی نگرشی هستند و در بسیاری از موارد، نبود زیرساخت هایداده محور و کمبود سیاست های یکپارچه، مسیر تحقق این رویکرد را با موانع جدی مواجه ساخته است.در این پژوهش، با استفاده از رویکرد توصیفی–تحلیلی و بهره گیری از منابع نظری و تجربی داخلی، تلاش شده است تا ابعاد گوناگون چالش های اجرای حکمرانی هوشمند در نظام آموزشی ایران مورد واکاوی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد که یکی از اصلی ترینچالش ها، ضعف در زیرساخت داده ای و فناوری اطلاعات مدارس است. بسیاری از مدارس کشور، به ویژه در مناطق کم برخوردار، فاقد تجهیزات و بسترهای لازم برای ثبت و تحلیل داده های آموزشی هستند. این امر موجب می شود تصمیم گیری ها همچنان بر پایه گزارش های سنتی و گاه سلیقه ای صورت گیرد و امکان استفاده از داده های واقعی برای بهبود کیفیت آموزش فراهم نشود. از سوی دیگر، نبود فرهنگ داده محوری در میان مدیران و معلمان نیز مانع مهمی در مسیر استقرار حکمرانی هوشمند به شمار می آید؛ زیرا در بسیاری از مدارس، استفاده از فناوری و تحلیل داده ها هنوز به عنوان ابزاری مکمل تلقی می شود نه یک ضرورت مدیریتی.چالش دیگر مربوط به مقاومت سازمانی و عدم هماهنگی بین واحدهای تصمیم گیر در آموزش وپرورش است. نظام آموزشی ایران به دلیل ساختار سلسله مراتبی و متمرکز، از انعطاف لازم برای پذیرش نوآوری های فناورانه و داده محور برخوردار نیست. این مسئله موجب می شود که حتی در صورت طراحی سامانه های مدیریتی هوشمند، کارکرد آنها به صورت محدود و سطحی باقی بماند. علاوه بر این، فقدان مهارت های دیجیتال در میان معلمان و مدیران، یکی از مهم ترین چالش های انسانی این حوزه است. حکمرانی هوشمند مستلزم وجود کنشگرانی است که قادر باشند داده ها را تفسیر کرده و تصمیم های مبتنی بر شواهد بگیرند؛ اما در بسیاری از مدارس، آموزش هایحرفه ای در این زمینه ناکافی یا غیراستاندارد است.از منظر فرهنگی و اجتماعی نیز، بی اعتمادی عمومی نسبت به فناوری و سیستم هایداده محور از دیگر موانع جدی محسوب می شود. بخشی از معلمان و حتی والدین، هنوز نسبت به ذخیره و تحلیل داده های آموزشی نگرانی دارند و این موضوع، پذیرش اجتماعی نظام حکمرانی هوشمند را دشوار می سازد. از طرفی، نبود چارچوب حقوقی و اخلاقی شفاف در زمینه حفظ حریم خصوصی داده های دانش آموزان و کارکنان آموزشی، موجب شده تا فضای اجرای چنین طرح هایی با تردید و ابهام همراه باشد. در کنار همه این عوامل، کمبود سرمایه گذاری پایدار در حوزه زیرساخت دیجیتال آموزشی و وابستگی شدید مدارس به بودجه های دولتی، مانع از تداوم و توسعه راهکارهای هوشمند می شود.یافته های این مقاله نشان می دهد که اجرای موفق حکمرانی هوشمند در نظام آموزشی ایران نیازمند سه تحول بنیادین است: نخست، تحول در نگرش مدیریتی از «حکمرانی دستوری» به «حکمرانی داده محور و مشارکتی»؛ دوم، بازآفرینی ساختارهای سازمانی آموزش وپرورش برای تمرکززدایی و افزایش اختیارات مدیران مدارس در تصمیم گیری های فناورانه؛ و سوم، سرمایه گذاری هدفمند در آموزش معلمان و مدیران به منظور ارتقای سواد داده ای و توانمندی در استفاده از فناوری های نوین آموزشی. افزون بر این، توسعه سیاست های ملی برای حفاظت از داده های آموزشی، ایجاد نظام هایانگیزشی برای نوآوری مدرسه ای، و بهره گیری از مشارکت بخش خصوصی و نهادهای علمی می تواند نقش تعیین کننده ای در عبور از چالش های کنونی داشته باشد.در نهایت، مقاله حاضر با تاکید بر ضرورت هم افزایی میان سیاست، فناوری و فرهنگ سازمانی، نتیجه می گیرد که حکمرانی هوشمند در آموزش وپرورش نه صرفا یک پروژه فناورانه، بلکه یک فرایند اجتماعی، فرهنگی و انسانی است که نیازمند بازنگری عمیق در نگرش ها و رویه های موجود می باشد. اجرای موفق آن مستلزم وجود اراده مدیریتی قوی، سیاست گذاری مبتنی بر داده و تعهد به یادگیری سازمانی است. تنها در چنین شرایطی است که می توان انتظار داشت نظام آموزشی ایران از مرحله دیجیتالی سازی سطحی عبور کرده و به مرحله ای از حکمرانی یادگیرنده و هوشمند دست یابد؛ مرحله ای که در آن، تصمیم ها نه بر مبنای دستور، بلکه بر پایه داده، تحلیل و همکاری جمعی اتخاذ شوند.

نویسندگان

مریم عباسی

کارشناسی آموزش ابتدایی

سمیره شهردرازی

کارشناسی ادبیات فارسی

عبدالسلام کریمی دادکان

کارشناسی ارشد شیمی

محسن پهلوان

کارشناسی آموزش ابتدایی