تاثیر استفاده از نقشه های مفهومی در یادگیری دروس علوم در دوره ابتدایی

یادگیری علوم در دوره ابتدایی نقش بنیادینی در شکل گیری مهارت های شناختی و نگرش علمی دانش آموزان دارد، اما روش های سنتی تدریس اغلب موجب یادگیری سطحی و غیرمعنادار می شوند. استفاده از نقشه های مفهومی به عنوان ابزاری نوین آموزشی، امکان سازمان دهی بصری و ساختاریافته مفاهیم را فراهم می کند و می تواند یادگیری را تعمیق بخشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از نقشه های مفهومی بر یادگیری دروس علوم در دوره ابتدایی، با رویکرد کیفی و توصیفی انجام شد. در این مطالعه، با استفاده از روش کتابخانه ای و مرور نظام مند منابع علمی معتبر داخلی و بین المللی، داده ها جمع آوری و تحلیل شدند. بررسی منابع نشان داد که به کارگیری نقشه های مفهومی موجب ارتقای درک مفهومی دانش آموزان، افزایش انگیزه و علاقه مندی به درس علوم، تقویت مهارت های تفکر نقادانه و بهبود سازمان دهی اطلاعات در ذهن آنان می شود. همچنین، این ابزار یادگیری فعال و تعاملی را ترویج می دهد و باعث افزایش مشارکت دانش آموزان در فرایند یاددهی–یادگیری می گردد. یافته ها حاکی از آن است که معلمان با استفاده از نقشه های مفهومی می توانند مفاهیم پیچیده علمی را به صورت ساده تر و قابل فهم تر ارائه دهند و از این طریق کیفیت تدریس و یادگیری را بهبود بخشند. در مجموع، نتایج پژوهش نشان می دهد که نقشه های مفهومی نقش موثری در تقویت یادگیری علوم دوره ابتدایی دارند و می توانند به عنوان یک راهبرد آموزشی موثر در نظام آموزشی کشور به کار گرفته شوند. توسعه برنامه های آموزشی معلمان و تجهیز مدارس به امکانات لازم برای استفاده از این ابزار، گام های اساسی در جهت بهره گیری بهتر از نقشه های مفهومی محسوب می شود.

کلیدواژه ها:

نقشه مفهومی ، یادگیری علوم ، دوره ابتدایی ، یادگیری فعال